معنی کلمه ابو الحسن على بن محمد سمرى در دانشنامه اسلامی
از وکلاء و سفرای حضرت حجت علیه السلام شیخ ابی الحسن علی بن محمد سمری بود و چون وفات شیخ ابوالقاسم حسین بن روح رحمه الله در رسید به امر حضرت حجت امام عصر علیه السلام قائم مقام خود قرار داد شیخ ابی الحسن علی بن محمد سمری را و کرامات و معجزات و جواب مسائل شیعیان را حضرت حجة الله عجل الله فرجه به دست او جاری می فرمود و شیعیان به امر آن حضرت اموال را تسلیم او می نمودند و او به خدمت آن بزرگوار می فرستاد و چون او را زمان وفات در رسید شیعیان در نزد او حاضر شدند و از او خواهش کردند که کسی را به جای خود بشناساند و امر نیابت را به او واگذارد، او در جواب گفت که خدا را امری هست که باید آن را به اتمام رساند یعنی باید غیبت کبری واقع شود.
و در روایت دیگر از شیخ صدوق رحمه الله آن که چون شیخ ابوالحسن سمری را زمان وفات رسید شیعیان در نزد وی حاضر شدند و از او پرسیدند که بعد از تو وکیل امور کی خواهد بود و کدام شخص در جای تو خواهد نشست؟ در جواب ایشان گفت: من مأمور نشده ام که در این باب به احدی وصیت نمایم.
و از شیخ طوسی در (کتاب غیبت) و از شیخ صدوق در (کتاب کمال الدین) روایت شده است که چون شیخ ابوالحسن علی بن محمد سمری را وفات در رسید توقیعی بیرون آورد و به مردم نشان داد که نسخه آن بدین مضمون بود: «بسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ یا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِیَّ! اَعْظَمَ اللّهُ اَجْرَ اِخْوانِکَ فیکَ فاِنکَ میِّتٌ مابیْنَکَ وَ بَیْنَ سِتَّةِ اَیّامٍ فَاجْمَعْ اَمْرَکَ وَلاتُوصِ اِلی اَحَدٍ فَیَقُومَ مَقامَکَ بعْدَ وَفاتِکَ فَقَدْ وَقَعَتِ الغَیْبَةُ التّامَةَ فَلا ظُهُورَ اِلاّ بَعْدَ اِذْنِ اللّهِ تَعالی ذِکْرُهُ وَ ذلِکَ بعدَ طولِ الاَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَامْتِلاءِ الاَرْضِ جَوْرا وَ سَیَاءْتی مِنْ شیعَتی مَنْ یَدَّعِی الْمشاهَدَةَ اَلا فَمَنْ ادَّعَی الْمُشاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوج السُّفیانی وَالصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذّابٌ مُفْتَرٍ وَلا حَوْلَ وَلا قُوّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ».
حاصل فرمان آن بزرگوار در این توقیع شریف آن که: ای علی بن محمد سمری! خداوند برادران دینی تو را در مصیبت تو اجر عظیم کرامت فرماید، به درستی که در اثنای این شش یوم وفات خواهی نمود پس جمع نما امر خود را و در کار خود آماده باش و به احدی وصیت نیابت ننما که قائم مقام تو شود بعد از وفات تو، به درستی که غیبت کبری واقع گردید و مرا ظهوری نخواهد بود مگر به اذن خدای تعالی و این ظهور، بعد از این است که زمان غیبت طول بکشد و دل ها را قساوت فراگیرد تا پر شود زمین از جور و ستم و زود است که می آیند کسانی از شیعیان من که دعوی مشاهده مرا می نمایند آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و رسیدن صیحه آسمانی دعوی مشاهده نماید پس او کذاب و افترا زننده است.
راوی گوید: که نسخه شیخ ابوالحسن علی بن محمد سمری را نوشتم و از نزد او بیرون رفتم چون روز ششم در رسید به نزد او، رفتیم دیدیم که در حالت احتضار است آن گاه به او گفته شد که وصی تو بعد از تو کیست؟ گفت: خدا را امری است باید او را به تمام برساند، این را گفت و وفات نمود.
و نیز از شیخ صدوق در (کتاب کمال الدین) نقل شده که وفات علی بن محمد سمری در سال سیصد و بیست و نه از هجرت بوده است و بنابراین مدت غیبت صغری که سفراء و وکلاء و نواب مخصوص حضرت حجة الله علیه السلام که از جانب او مأمور به سفارت و نیابت بودند قریب به هفتاد و چهار سال خواهد بود که قریب به چهل و هشت سال ایام سفارت عثمان بن سعید عمری و پسر او محمد بن عثمان بن بود و قریب بیست و شش سال مدت سفارت شیخ ابوالقاسم حسین بن روح و شیخ ابوالحسن علی بن محمد سمری بود و بعد از گذشتن این مدت سفارت منقطع شد و غیبت کبری واقع گردید. پس هر که ادعای سفارت و نیابت خاصه نمایند و یا بر طبق آن دعوی مشاهده نماید کذاب و مفتری خواهد بود بر حضرت حجت عجل الله فرجه بلکه مرجع دین و احکام شریعت به امر آن حضرت راجع به سوی علماء و فقهاء و مجتهدین است که از برای ایشان نیابت ثابت است علی سبیل العموم چنان که توقیع شریف در جواب مسائل اسحاق بن یعقوب که یکی از اجله و اخیار علماء شیعه و حمله اخبار است که به توسط محمد بن عثمان سعید عمری عریضه به خدمت حضرت صاحب الامر علیه السلام عرضه کرده بود و مسایل چندی سؤال نموده بود که آن حضرت در توقیع شریف جواب مسایل او را فرمود: از آن جمله فرمود: «وَ اَما الْحوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْهِمْ».
و در روایت دیگر از حضرت امام محمدباقر علیه السلام چنین امر شد که: «اُنْظُرُوا اِلی مَنْ کانَ مِنْکُمْ قَدْ رَوی حَدیثَنا وَ نَظَرَ فی حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَفَ اَحْکامَنا فارْضوا بهِ حکما فَاِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حاکِما فِاذا حَکَمَ بِحُکْمِنا فَلَمْ یُقْبَلْ مِنْه فَاِنَّما بِحُکْمِ اللّهِ اسْتَخَفَّ وَ عَلَیْنا رَدَّ وَالرَآدُّ عَلَینا رادُّ عَلَی اللّهِ وَ هُوَ فی حَدِّ الشِّرْکِ بِاللّهِ».