ابن موصل

معنی کلمه ابن موصل در لغت نامه دهخدا

ابن موصل. [ اِ ن ُ ص ِ ] ( اِخ ) فقیه بمذهب اهل عراق. او راست : کتاب الشروط الکبیر و کتاب الوثائق و السجلات. و کتاب الشروط الصغیر. ( ابن الندیم ).

معنی کلمه ابن موصل در فرهنگ فارسی

فقیه بمذهب اهل عراق

جملاتی از کاربرد کلمه ابن موصل

در سال ۶۸۷، مختار او را به فرمانداری موصل منصوب نمود. موصل درپی نبرد خازر به کنترل مختار درآمده‌بود. در همان سال مختار و نیروهایش در کوفه به‌وسیلهٔٔ مصعب بن زبیر به محاصره درآمدند، و مختار سرانجام در درگیری با آنان کشته‌شد. در نتیجه ابن‌اشتر به زبیریان روی آورد گرچه عبدالملک مروان خلیفه اموی نیز تلاش زیادی نمود تا او را جذب نیروهای خودش نماید. سرانجام ابن اشتر همراه با مصعب در نبرد دیرالجثالیق در اکتبر ۶۹۱م کشته شدند، و این شکست زبیریان از امویان باعث گردید تا سراسر عراق به کنترل بنی‌امیه بازگردد. سپاهیان بنی‌امیه پس از پایان یافتن نبرد جسد او را یافته و سوزاندند.پیکرش را در نزدیکی شهر سامرا دفن کردند.