ابن رسته احمد اصفهانی

معنی کلمه ابن رسته احمد اصفهانی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابن رسته احمد اصفهانی (ابهام زدایی). ابن رسته احمد اصفهانی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • ابن رسته ابوحامد احمد بن محمد اصفهانی، از مشایخ صوفیّه و محدّثین در قرن چهارم هجری• ابن رسته احمد بن رسته اصفهانی، از محدّثین اصفهان و دخترزاده محمّد مغیره• ابن رسته احمد بن عبداللّه زهری اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری در اصفهان• ابن رسته ابوعلی احمد بن عمر اصفهانی، از دانشمندان قرن سوم هجری در اصفهان
...

جملاتی از کاربرد کلمه ابن رسته احمد اصفهانی

ابن رسته مورخ قرن سوم، طبرستان از جانب مشرق به گرگان و قومس و از طرف مغرب به دیلم و از طرف شمال به دریا و از طرف جنوب به به بعضی از نواحی قومس و ری محدود می‌شود. به گفته ابن رسته مراکز و بخش‌های طبرستان چهارده تا است و خورهٔ آمل که کرسی و مرکز آن ناحیت است و شهرهایش عبارتند از: ساری و مامطیر و تُرنجه و روُبست و میله و مرارکدیه (کدح) و مِهروان و طَمیس و تَمار و ناتل و شالوس (چالوس) و رویان و کلار.
در این که ابن خردادبه یا جیهانی (حدود ۸۹۳ تا ۹۰۷ میلادی) از منابع ابن رسته بوده‌اند یا نه، اختلاف نظر وجود دارد. ابن رسته برخلاف ابن فضلان نگاه مثبتی به روس‌ها ارائه می‌دهد، ولی در برخی از موارد کلام خود را نقض می‌کند.
ابن رسته مورخ قرن سوم، طبرستان از جانب مشرق به گرگان و قومس و از طرف مغرب به دیلم و از طرف شمال به دریا و از طرف جنوب به به بعضی از نواحی قومس و ری محدود می‌شود. به گفته ابن رسته مراکز و بخش‌های طبرستان چهارده تا است و خورهٔ آمل که کرسی و مرکز آن ناحیت است و شهرهایش عبارتند از: ساری و مامطیر و تُرنجه و روُبست و میله و مرارکدیه (کدح) و مِهروان و طَمیس و تَمار و ناتل و شالوس و رویان و کلار (کلاردشت).
ابن رسته مورخ قرن سوم، طبرستان از جانب مشرق به گرگان و قومس و از طرف مغرب به دیلم و از طرف شمال به دریا و از طرف جنوب به به بعضی از نواحی قومس و ری محدود می‌شود. به گفته ابن رسته مراکز و بخش‌های طبرستان چهارده تا است و خورهٔ آمل که کرسی و مرکز آن ناحیت است و شهرهایش عبارتند از: ساری و اسرم و مامطیر و تُرنجه و روُبست و میله و مرارکدیه (کدح) و مِهروان و طَمیس و تَمار و ناتل و شالوس (چالوس) و رویان و کلار.
رویان در دوره عمر بن علاء حاکم طبرستان در سال ۷۷۰ میلادی به طبرستان ضمیمه شد. بلاذری مورخ قرن دوم از رویان به عنوان یکی از هشت ناحیه طبرستان نام می‌برد همچنین ابن رسته مورخ قرن سوم از رویان به عنوان یکی از چهارده بخش طبرستان نام می‌برد. یاقوت رویان را گاهی «مدینه» و گاهی «کوره واسعه» می‌خواند و شهر «کجه» (کجور) را حاکم نشین رویان می‌داند. «شهر» یا «مدینه» خواندن رویان به اعتبار معنی قدیمی این کلمه در فارسی است، زیرا «شهر» به معنی ناحیه و مملکت هم به کار می‌رفته‌است. ناحیه رویان را بعدها، از قرن هفتم تا زمان صفویه، رستمدار هم گفته‌اند. احتمال می‌رود که رستمدار صورت دیگری از استندار باشد، زیرا این ناحیه از قرن چهارم به بعد به وسیله فرمانروایانی اداره می‌شد که استندار خوانده می‌شدند. این کلمه در زبانِ عامّه به «رستمدار»، که معروفتر و آشناتر بود، بدل گردید و بعدها این اسم نیز فراموش شد.
ابن رسته مورخ قرن سوم، طبرستان از جانب مشرق به گرگان و قومس و از طرف مغرب به دیلم و از طرف شمال به دریا و از طرف جنوب به به بعضی از نواحی قومس و ری محدود می‌شود. به گفته ابن رسته مراکز و بخش‌های طبرستان چهارده تا است و خورهٔ آمل که کرسی و مرکز آن ناحیت است و شهرهایش عبارتند از: ساری و مامطیر و تُرنجه و روُبست و میله و مرارکدیه (کدح) و مِهروان و طَمیس و تَمار و ناتل و شالوس و رویان و کلار.
ارغیان؛ یکی از ولایت‌های ربع نیشابور خراسان، «فتوح‌البلدان» یکی از کهن‌ترین منابعی است که در آن، از ارغیان یاد شده که در آن؛ سخن از فتح ارغیان و دیگر ولایت‌های نیشابور به دست عبدالله بن عامر است. ابن رسته (قرن ۳ هجری) در کتاب الاعلاق‌النفسیه، از ارغیان در میان رستاق‌های دوازده‌گانه نیشابور (ظاهراً به ترتیب موقعیت جغرافیایی از جهت شمال) یاد کرده است که آن‌ها عبارتند از: استوا (خبوشان)، ارغیان، اسفراین، جوین، بیهق، بشت، رخ، باخرز، زام (جام)، زاوه، زوزن، اشبند (اسفند)، خواب (خواف). سمعانی، ارغیان را ناحیه‌ای از نواحی نیشابور دانسته و قریه‌هایی همچون سبنج، بان و راونیر را از آبادی‌های این ولایت نام برده است. یاقوت حموی نیز ارغیان را از کوره‌ای از نواحی نیشابور ثبت کرده و شمار آبادی‌های آن را ۷۱ قریه و قصبه (شهر مرکز) این ولایت را راونیر ذکر کرده است. ابوعبدالله حاکم، در کتاب تاریخ نیشابور، ارغیان را ولایتی آبادان و مشهور به عالمان بزرگ توصیف نموده است. در احسن‌التقاسیم نیز به گستره کوچک این ولایت و همچنین پیوسته بودن آن به جوین، اشاره شده است. بر پایه نوشته تاریخ الحاکم که گستره ولایت خبوشان (قوچان)، منطقه‌ای میان نسا و اسفراین و طوس و ارغیان ذکر شده، همجواری ولایت ارغیان با ولایت خبوشان در محدود شمال شرقی این ولایت (در حدود منطقه سرولایت نیشابور معاصر) مشخص است.
در کتاب ابن رسته نقل‌قول‌هایی از شخصی به نام «سلام ترجمان» با استناد به ابن خردادبه (حدود ۸۲۰ – ۹۱۲ میلادی) وجود دارد.
با اینکه در منابع برجای‌مانده از دوران پیش از اسلام، اطلاع مشخصی از ناحیهٔ بیهق در دست نیست. اما با نگاه به منابع دوره اسلامی؛ سه نقطهٔ سبزوار، خسروجرد و چشام (چشم) به عنوان مراکز ولایت بیهق در گذر سده‌های هجری، شناخته می‌شوند. در این دوران؛ بر پایهٔ برخی قرائن، سبزوار تا اواخر قرن دوم هجری، محل استقرار حاکم ولایت بیهق بوده و پس از کشتار اهالی و تخریب سبزوار در اثر حملهٔ خوارج (سال ۱۹۰ هجری)؛ خسروجرد مرکزیت ولایت را عهده‌دار شد. ابن رسته (قرن سوم هجری) به اینکه خسروجرد، قصبه (شهر مرکزی) بیهق است اشاره نموده. وجود حاکمیت ولایت در خسروجرد، واکنش‌های گسترده‌ای را از سوی اهالی سبزوار، برای انتقال مرکزیت به این شهر به همراه داشت؛ تا اینکه غزنویان با سیاست عدم تمرکز قدرت در بیهق، در اواخر قرن چهارم هجری، مرکزیت ولایت از خسروجرد به چشام واگذار نمودند.