معنی کلمه ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم در دانشنامه اسلامی
ابن تیمیه در اکثر علوم متداول زمان خویش از فقه و حدیث و اصول و تفسیر و کلام متبحّر بود و در فلسفه و ریاضیات و ملل و نحل و عقاید ادیان دیگر مخصوصا مسیحیت و یهود نیز اطلاعات فراوان داشت.وی به زودی بر اثر قدرت بیان و وسعت دانش و زهد و عبادت خود مشهور گردید و از مراجع مهم فتوا در زمان خود شد.
ابن تیمیه به سبب اظهار عقاید خاص خود نسبت به مسائل مختلف(کلامی، فقهی، عرفانی و...) و موضع گیری در برابر شخصیت های برجستۀ اسلامی، مخالفان و نیز مریدان بسیاری در همان روزگار خویش یافت.از مخالفان او می توان این افراد را نام برد:نصر بن سلمان ابن عمر منبجی (متوفای 719ق)، ابوحیان اندلسی نحوی (م 745ق) و...از جمله شاگردان و مدافعان سرسخت ابن تیمیه می توان ابن کثیر، مؤلف «البدایة و النهایة» را نام برد.اما بزرگ ترین شاگرد و مدافع ابن تیمیه بی شک شمس الدین محمد بن ابی بکر بن ایوب، معروف به ابن قیم جوزیه (691-751 ق) است که در همۀ اقوال و عقاید تابع و حامی بی چون و چرای او بود و نشر و بسط عقاید ابن تیمیه را در زمان حیات او و پس از مرگ او برعهده داشت.
ابن تیمیه هیچگاه از نوشتن و تصنیف فارغ نبود، حتی هنگامی که به زندان افتاد به نوشتن اشتغال داشت.برخی مصنفات او را تا 300 جلد شماره کرده اند.از نوشته های او در باب عقاید می توان به:الایمان، الاستقامة، التوسل و الوسیلة، الرسالة التدریة، العقیدة الواسطیة، بیان الهدی من الضلال، بیان الفرقة الناحیة، نقض المنطق، الرّدّ علی المنطقیین، الواسطه بین الحق و الخلق، الرد علی الأخنائی و غیره اشاره کرد.
ابن تیمیه علاوه بر مذهب حنبلی که مذهب وی بود، به تحقیق در مذاهب فقهی و علم کلام و اصول اعتقادات نیز پرداخت و برخلاف اکثر معاصران خود فلسفه و حکمت هم آموخت و با ادیان یهود و مسیحیت آشنا شد.کسی که آثار او را مطالعه می کند و اطلاعات او را در معارف اسلامی از فقه و حدیث و کلام و لغت و تفسیر می بیند، انتظار دارد که در بلندنظری و تعصّب ستیزی فردی برجسته باشد و گرد تعصبات و فرقه گرائی های زمان خود نگردد، اما او در حدود عقاید مذهب خانوادگی خود(حنبلی) محدود و محصور مانده و در مجادلات و مباحثات کلامی از راه انصاف به دور افتاده و به مخالفان خود با سلاح اتهام حمله کرده است.
ابن تیمیه آنچه را خوانده و یاد گرفته است، در دفاع از اصول حنابله و محدثان به کار می برد و فقط آنان را اهل نظر یا به تعبیر خودش«نظّار» می خواند و بزرگان اندیشۀ جهان و حکمای بزرگ اسلام را به باد انتقادهای سخت و عنیف می گیرد و حتی بر اشعری و غزالی و فخر رازی بی محابا می تازد و تنها در بعضی از مسائل فقهی از خود استقلال رأی نشان می دهد.