ابن باعلوی عمر بن محمد

معنی کلمه ابن باعلوی عمر بن محمد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باعَلَوی ، شهرت خاندانی بزرگ و پرنفوذ از سادات ، اشراف ، عالمان و متصوفان عربستان جنوبی که بیشتر آنان در حضرموت ، از جمله در تَریم می زیسته اند. یکی از شخصیت های این خاندان عمر بن محمد، مؤلف تریاق القلوب است.
عمر بن محمد بن احمد بن ابوبکر باشیبان بن محمد اسدالله بن حسن بن علی بن محمد ۸۸۱ـ۹۴۴، مؤلف تریاق القلوب الواف بذکر حکایات السادة الاشراف
Carl Brockelmann، Geschichte der Arabischen Literature ،، ج ۲، ص ۵۲۷، Leiden ۱۹۴۳-۱۹۴۹، Supplementband ، ۱۹۳۷-۱۹۴۲.
۱. ↑ Carl Brockelmann، Geschichte der Arabischen Literature ،، ج ۲، ص ۵۲۷، Leiden ۱۹۴۳-۱۹۴۹، Supplementband ، ۱۹۳۷-۱۹۴۲.۲. ↑ Robert Bertram Serjeant، "Materials for South Arabian history"، ص۵۸۳، BSOAS ، XIII۱۹۵۰.۳. ↑ محمد بن ابوبکر شلی، المشرع الروی فی مناقب السادة الکرام آل ابی علوی،ج ۱، ص ۳، قاهره ۱۳۱۹/۱۹۰۱.۴. ↑ محمد بن ابوبکر شلی، المشرع الروی فی مناقب السادة الکرام آل ابی علوی،ج۲، ص۲۴۸، قاهره ۱۳۱۹/۱۹۰۱.
منبع
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۳۷۰، برگرفته از مقاله «باعلوی ».
...

جملاتی از کاربرد کلمه ابن باعلوی عمر بن محمد

نجم‌الدین ابوحفص عمر بن محمد بن احمد نسفی معروف به مفتی الثقلین در ۱۰۶۷–۱۰۶۸ میلادی در نخشب زاده شد. در ۱۱۴۲–۱۱۴۳، درگذشت. از بزرگ‌ترین فقیهان حنفی روزگار خودش بود.
چندی بعد امیر قره‌تای به بغداد رسید و دستور داد عمادالدین عمر بن محمد قزوینی به اوقاف رسیدگی نماید و ساختمان حرم کاظمین و مسجد خلیفه را بازسازی نماید.
سعدی را نمی‌توان صوفی یا عارف قلمداد کرد؛ اما در عین حال، نمی‌توان او را یکسره مخالف یا بیگانه با تصوف دانست. تصوف و عرفان در قرن هفتم هجری بسیار رایج بود. سعدی هم به‌عنوان یکی از عالمان زمان خود، به‌واسطهٔ تحصیل در بغداد و نشست و برخاست با عارفان زمان خود نظیر شیخ شهاب‌الدین عمر بن محمد سهروردی در معرض اندیشه‌های عرفانی قرار داشت. او در گلستان می‌گوید که ابوالفرج جوزی او را به ترک سماع دعوت کرده بود و به‌همین دلیل، بدیع‌الزمان فروزانفر، او را در زمرهٔ صوفیان دین‌دار (متشرع) قرار می‌دهد. سعدی در حکایات گلستان و بوستان رویکردی دوگانه نسبت به مقولهٔ تصوف دارد؛ گاهی عارفان را تمجید و نظریهٔ تصوف و عرفان را تبیین می‌کند، از آراء و روش‌های اصولی تصوف برداشت می‌کند و بازتاب آن را در اخلاق و رفتار صوفیان بزرگ (ابدال) مانند جنید بغدادی، شبلی نعمانی و بایزید بسطامی به‌تصویر می‌کشد. با این حال، گاهی صوفیان را «مردمی بیکار و بیعار و بی‌بندوبار» می‌شمارد و از جماعتی انتقاد می‌کند، که تصوف را بهانه‌ای برای «تن‌پروری و شهوت‌رانی» قرار داده‌اند.