معنی کلمه ابن بابشاذ طاهر بن احمد در دانشنامه اسلامی
ابن بابشاذ پس از چندی به مصر بازگشت و در دوران خلافت المستنصر فاطمی (420-487ق)در دیوان انشاء عهده دار تصحیح مراسلات دیوانی گردید، به گونه ای که تا نامه ای از نظر او نمی گذشت، فرستاده نمی شد. وی در این سمت، مستمری خوبی دریافت می کرد و علاوه بر این، از سرپرستی امرا اقراء (آموزش قرآن و زبان عربی) در مسجد عمرو بن عاص نیز مقرری داشت و اوقات فراغت خویش را به عبادت و مطالعه می گذرانید. گویا در همین اوقات بود که به نوشتن تعلیقه خود در نحو پرداخت که گویند اگر بازنویسی می شد، به 15 مجلد بالغ می گردید.
این تعلیقه که گویی از لوازم شغل تصحیح مراسلات در دیوان شده بود، پس از او تا سه چهار نسل به جانشینانش واگذار شد؛ ابتدا به شاگردش ابوعبدالله محمد بن برکات سعیدی، سپس به ابومحمد عبدالله بن بری و بعد از وی به شیخ ابوالحسین نحوی رسید. هر یک از ایشان، این تعلیقه را به جانشین خویش می بخشید و او را بر حفظ و نگاهداری آن سفارش می کرد. قفطی گوید: آنگاه که من در حلب بودم و خبر فوت شیخ ابوالحسین نحوی به من رسید، یکی از افراد مورد اعتماد خویش را به قاهره فرستادم و از او خواستم تا این تعلیقه را به هر قیمتی که باشد و نیز کتاب تذکره ابوعلی را، برای من تهیه کند. وی چون بازآمد، خبر داد که این دو کتاب به تصرف پادشاه مصر الملک الکامل ناصرالدین (576 - 635ق) در آمده است.
گویند ابن بابشاذ نزد ابویعقوب یوسف نجیرمی (345-423ق) درس خواند، اما گویا بیش از همه، از قاسم بن محمد واسطی کسب علم کرده است. یاقوت گوید چون واسطی در مصر مسکن گزید، ابن بابشاذ خواهر او را به زنی گرفت و کمر به خدمت استاد بست و از او ادب آموخت و نیز آن گاه که خطیب تبریزی (421-502ق) به مصر رفت، ابن بابشاذ چندی نزد او به آموختن لغت پرداخت. در این که خطیب تبریزی در عنفوان جوانی به مصر سفر کرده است، جای تردید نیست، اما نکته قابل تأمل این جاست که ابن بابشاذ در آن زمان، خود عهده دار شغل حساسی در دیوان انشا و نیز مسئول اقراء در مسجد عمروبن عاص بود.
از جمله شاگردان ابن بابشاذ می توان از محمد بن برکات سعیدی (420-520ق) و نیز ابوالقاسم بن فحام نام برد. وی در اواخر عمر زهد پیشه کرد، از کار تصحیح کناره جست و دار و ندار خویش را فروخت و با کمترین مایه7 در حجره ای که در مسجد عمرو بن عاص قرار داشت، عزلت گزید. در سبب تزهد وی داستانی نقل کرده اند که در منابع به گونه ای مفصل، مضبوط است. مرگ او نیز به صورت غریبی اتفاق افتاد و گویا بر اثر سقوط از پشت بام مسجد جامع درگذشته است. ابن خلکان نقل می کند که خود قبر او را زیارت کرده و تاریخ وفات وی را از روی سنگ قبری که بالای سر او قرار داشت، خوانده است.
از او جز آثاری در نحو بر جای نمانده است. گویا بزرگ ترین اثر وی، تعلیقه ای است که پیش از این بدان اشاره شد. این تعلیقه را نحویان بعد از وی «تعلیق الغرفة» یا «الغرفة» نامیده اند.