ابن اشعث محمد بن محمد

معنی کلمه ابن اشعث محمد بن محمد در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] ابوعلی، محمد بن محمد بن اشعث کوفی از راویان شیعه در قرن چهارم هجری می باشد.
محمد در کوفه، شهر شیعیان و علاقه مندان به خاندان حضرت علی علیه السلام و شهر راویان بزرگ شیعه، به دنیا آمد.
او از همان کودکی با عشق به علی و خاندان علی و اهل بیت رسول الله صلی اللّه علیه و آله و سلم بزرگ شد و چیزی نگذشت که خود نیز از راویان علوم محمد و آل محمد گردید.
محمد به مصر سفر کرد و در محله سقیفه جواد ساکن شد. مصر در آن دوران تغییر و تحولات عظیمی را به خود می دید. فاطمیین و طرفداران فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها و اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله قدرت را در دست گرفته بودند و مردم به راحتی به خاندان رسول خدا ابراز علاقه می کردند.
محمد نیز در آنجا رحل اقامت گزید و در درس موسی بن اسماعیل بن موسی بن جعفر علیهما السلام شرکت می کرد و از محضر آن بزرگوار بهره های فراوان گرفت.

جملاتی از کاربرد کلمه ابن اشعث محمد بن محمد

با پایان عمر حکومت نصر بن احمد سامانی هیچ‌کس از بزرگان خاندان سامانی زنده نماند؛ بعضی در کشمکش‌های سیاسی و بعضی به مرگ طبیعی وفات یافتند، دوران اقتدار و شکوفایی سیاسی سلسلهٔ سامانی سپری شد و دودمان سامانی وارد مرحلهٔ جدیدی شد. اغلب محققان از این مرحلهٔ دولت سامانی با عنوان «عصر ضعف و انحطاط دولت سامانی» یاد می‌کنند. با توجه به اتفاقات اواخر حکومت امیر نصر، فرزند و جانشین او، ابومحمد نوح، ملقب به حمید در شعبان ۳۳۱ق به حکومت رسید. او برای جلب رضایت علمای اهل سنت یکی از بزرگان آن‌ها به‌نام ابوالفضل محمد بن محمد الحاکم ملقب به حاکمِ جلیل را به وزارت خود برگزید.امیر نوح سامانی تا ربیع‌الثانی ۳۴۳ق حکومت کرد؛ سرانجام بر اثر بیماری و پس از دوازده سال و سه ماه امارت وفات یافت.
128-خواجه نصير الدين محمد بن محمد جهرودى طوسى (597 - 673 )، صاحبتاءليفات متعدد در زمينه هاى مختلف علمى .
13- محمد بن محمد بن نعمان ، معروف به مفيد (413ه‍/ 1022 م ) او مرجع تقليدشيعيان اماميه بود. در همان زمان بود كه تعمق در مباحث كلامى غيبت آغاز شد. از اين رو، وىپنج مقاله را در دفاع از غيبت امام دوازدهم نوشت و اثر جداگانه اى را تحت عنوان((الفصول العشرة فى الغيبة ))گردآورى كرد. اين اثر اطلاعات ارزشمندى را دربارهشرايط تاريخى كه بر زندگى پنهانى امام دوازدهمقبل از سال (260 ه‍/ 874 م ) احاطه يافته بود به دست مى دهد. مفيد نيز تصويرىمشابه نوبختى و سعد قمى را از 15 ديدگاه مختلفى كه در ميان اماميه پس از درگذشتامام عسگرى عليه السلام (260 ه‍/ 874 م ) رسوخ نموده بود ارائه مى كند. او شواهدى درمورد از بين رفتن 15 گروه ، تا سال (373 ه‍/ 983 م ) مى آورد، به جز شيعيان دوازدهامامى كه معتقدند رهبرشان امام دوازدهم است و در پرده غيبت به سر مى برد.
385- زيرا احاديث كتاب ((دعائم الاسلام )) مرسل و بدون سند ذكر شده و كتاب ((اشعثيات )) كه بهنام ((جعفريات )) نيز ناميده مى شود، نسبتش به محمد بن محمد اشعث ثابت نيست .
ابوعبدالله محمد بن محمد بن جابر بیهقی شاعر ایرانی است که در قرن چهارم هجری در خوارتوران از توابع بیهق خراسان زاده شد.
23 - علامه سيد محمد بن محمد بن يحيى زباره حسنى زيدى يمانى ، مؤ لف كتابنيل الوطر فى علماء القرن الثالث عشر.
بلى ! مضايقه نداريم از ورود اخبار در بعضى از آنها و از جمله آنهاست آنچه والد علاّمه وابن طاووس روايت كردند از سيّد كبير عابد رضى الدين محمد بن محمد آوى تا آخر آنچهگذشت در حكايت بيست و يكم .
ابونصر محمد بن محمد فارابی (زادهٔ ۲۵۹ قمری / ۸۷۲ م. در ولایت فاریاب افغانستان – درگذشتهٔ ۳۳۹ قمری / ۹۵۰ م. در دمشق) از بزرگ‌ترین فلاسفه و دانشمندان ایرانی عصر طلایی اسلام است.

محمد بن محمد بن محمود ابو منصور (م 333 ه ) بنيانگذار مكتب كلامى ماتريدى است . وى ازائمه مشهور كلامى اهل سنت و جماعت است كه همزمان با اشعرى ظهور كرد. او از مردم سمرقندبود و در همان ديار مكتبش رواج يافت و پس از وى شاگردانش به نشر و گسترش ‍انديشه هاى كلامى وى پرداختند. به ماتريدى كراماتى نيز نسبت داده اند. او در فقه نيزپيشواى سنيان سمرقند بود. وجه تسميه (ماتريدى )، كوچه يا محله اى در(سمرقند) (: محله ماتريد) است . ابو منصور ماتريدى اختلاف نظر كلامى با اشعرى داشت و به كلام معتزلى نزديك بود. او در فقه پيرو ابو حنيفه بود و لذا حنيفيان در كلام پيرو ماتريدى هستند، هر چند كه به دليل غلبه مكتب اشعرى بر بلاد سنيان ، اكثرااشعرى مى انديشند و حنفيان نيز مقهور انديشه هاى كلامى او هستند. اين واقعيت بسيارى رابه شگفتى انداخته كه چگونه يك حنفى سنى مى تواند اشعرى كلامى باشد!! ابن از اين بابت بسيار شگفت زده شده است . كتب كلام حنفى ، محتواى اشعرى دارد و پيداست كه ازشافعيان گرفته اند. شگفتى در آن است كه ماتريدى و آثار او مخالف مكتب اشعرى بود.