ابن اسماء

معنی کلمه ابن اسماء در لغت نامه دهخدا

ابن اسماء. [اِ ن ُ اَ ] ( اِخ ) کنیت ابوالقاسم عبداﷲبن علی بن محمدبن داودبن جراح. رجوع به ابوالقاسم عبداﷲ... شود.

جملاتی از کاربرد کلمه ابن اسماء

پس از وفات پيامبر خدا (ص ) صحابه اى كه برحلال بودن ازدواج موقت ثابت قدم ماندند، عبارت بودند از: اميرالمؤ منين على (ع )، ابنمسعود، ابن عباس ، اسماء دختر ابوبكر و مادر عبدالله زبير، ابوسعيد خدرى ، جابر بنعبدالله انصارى ، سلمة - بن اميه ، معاوية بن ابى سفيان و عمران بن حصين . و از تابعين: طاووس ، عطاء، سعيد بن جبير و ديگر فقهاى مكه و تمامى مردم يمن .

مؤ لف : صاحب الدر المنثور اين روايت را از ابى نعيم و ابن مردويه از ابى هريره نيز روايت كرده ، و عبارت آن چنين است : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: براى خدا صد اسم منهاى يك اسم است ، هر كس خدا را به آن اسماء بخواند خداوند دعايش را مستجاب مى كند. و نيز از دار قطنى در كتاب (غرائب ) از ابى هريره روايت كرده وعبارت آن چنين است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: خداى تعالى فرموده : براى من نود و نه اسم است هر كس آنها را بشمارد داخل بهشت مى شود.