ابن ازرق احمد بن یوسف

معنی کلمه ابن ازرق احمد بن یوسف در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] احمد بن یوسف بن ازرق فارقی، محدث، فقیه، مورخ، جغرافی دان معروف سده 6ق / 12م و مؤلف تاریخ «مَیافارقین و آمِد» معروف به «تاریخ الفارقی» می باشد. او در شوال 510ق / 1117م، در مَیافارقین، از شهرهای دیار بکر، در خانواده ای اصیل و سرشناس متولد شد.
اطلاعات مفصلی در باره پدر و خاندان او در دست نیست. نیای وی رئیس ابوالحسن علی بن ازرق یکی از رجال مشهور زمان خود بود و لقب رئیس، بر پایگاه مهم سیاسی - اجتماعی وی دلالت دارد.
عمده اطلاعات ما در باره این مورخ، از جای جای کتاب تاریخش به دست می آید. وی در جوانی برای فراگیری دانش به بغداد رفت و در آنجا به آموختن قرآن، فقه، لغت و نحو، حدیث و تفسیر همت گماشت و از دانش گروه زیادی از مشایخ و استادان آن شهر، بهره گرفت.
قرآن را نزد شیخ ابومحمد بن بنت الشیخ، شیخ عبدالوهاب حفاف، ابومنصور رزّاز و جماعتی دیگر خواند. فرائض یا مبحث ارث را پیش شیخ ابوالمظفر بن شهرزوری عطار و نحو و لغت را در خدمت ابومنصور جوالیقی آموخت. حدیث را از ابن سمرقندی، عبدالوهاب اَنماطی و قاضی ابوبکر فراگرفت.
چنین به نظر می رسد که وی از میان همه دانش هایی که آموخت، به تاریخ دلبستگی بیشتری داشت و در کسب آن مشتاقانه کوشش می ورزید. اکثر مؤلَّفات تاریخی موجود مانند: تاریخ بغداد، تاریخ موصل، اخبار الطوال، معارف و...، کتب لغت، جغرافیا و هر آنچه را که به حوادث تاریخی مرتبط بود، مطالعه کرد.
او همچون جدش ابوالحسن علی، مدتی از عمر خود را عهده دار پاره ای از مشاغل دولتی بود. در 543ق / 1148م، وی را در شغل اِشراف بر اوقاف حومه مَیافارقین می بینیم و این زمانی بود که مکین الدین مصری از جانب سعید حسام الدین در این شهر حکم می راند. در 562ق / 1166م، نظارت بر حصن کیفا را بر عهده گرفت. پس از مدتی به مَیافارقین بازگشت و به منصب اِشراف بر موقوفات این شهر گمارده شد. افزون بر اینها، وی در بلاد دیگر، مناصب دیگری را بر عهده داشت.

جملاتی از کاربرد کلمه ابن ازرق احمد بن یوسف

کتاب مفاتیح العلوم تألیف ابوعبدالله محمد بن احمد بن یوسف خوارزمی، که خود از کارگزاران دولت سامانی بوده، سرشار از اطلاعاتی کم‌نظیر راجع به دیوان‌های حکومتی و اصلاحات رایج آن‌ها در عهد سامانیان است.
تاریخ میافارقین و آمد، نوشتهٔ احمد بن یوسف بن ارزق فارقی، محدث، فقیه، مورخ، جغرافی‌دان و مؤلف تاریخ میافارقین و آمد است. ظاهراً این تنها اثر باقی مانده از ابن ارزق است که به تاریخ فارقی شهرت دارد. وی به خاطر عشق مفرطی که به تاریخ زادگاه خود میافارقین داشت، دست به چنین کاری زد و از این رهگذر تصویر تاریخی جغرافی ارزشمندی از بنیان‌گذاری این شهر تا سال ۵۷۲ در اختیار نسل‌های پس از خود گذشت. غرض اصلی از تألیف این کتاب، گزارش تاریخی، سیاسی و فرهنگی زادگاه مؤلف است. با این حال، ابن ارزق تاریخ خود را به میافارقین منحصر نکرده، بلکه از تاریخ، اوضاع سیاسی، فرهنگی و جغرافیایی بسیاری از ملل و بلاد و شهرهای مجاور و مشاهده‌های خود سخن به میان آورده‌است. تاریخ وی دائرةالمعارف گونه‌ای از فرهنگ و سیاست ادوار است. بی‌تردید محور گزارش‌های ابن ارزق، میافارقین است، ولی به مناسبات ارتباطی پاره‌ای از موضوعات تاریخی دیگر با شهر او پیدا می‌کنند، به ذکر آنها می‌پردازد.
مستعین‌بالله احمد بن یوسف بن هود واپسین حاکم ساراگوسا بود. حکومت او از هنگام مرگش پدرش مؤتمن یکم (1085 میلادی) آغاز گردیده و تا زمانی که حکومتش توسط مرابطون سرنگون شد (1110 میلادی) بر شرق اندلس و ساراگوسا حکم می‌راند. در رجب‌ماه سال 1110 میلادی، علی بن یوسف مرابطی، به ملوک‌الطوایف ساراگوسا حمله کرد و مستعین را کشت و این حکومت از بین رفت.