ابن احنف

معنی کلمه ابن احنف در لغت نامه دهخدا

ابن احنف. [ اِ ن ُ اَ ن َ ] ( اِخ ) ابوالفضل عباس. از شعرای دربار هرون خلیفه. او اصلاً عرب است لیکن چون نیاکان او از دیرزمانی بخراسان هجرت کردند ابوالفضل تربیه و ادب ایرانی فراگرفت. ابراهیم بن عباس صولی خواهرزاده ٔاوست. وفات او بقولی به سال 192 هَ.ق. بوده است.

معنی کلمه ابن احنف در فرهنگ فارسی

از شعرای دربار هرون خلیفه

جملاتی از کاربرد کلمه ابن احنف

قیصار در سال ۳۲ هجری توسط احنف ابن قیس فتح گردیده است. شمار قریه‌های ولسوالی قیصار ۲۲۶ قریه است. دارای شش بازار عبارتند از: بازار قیصار، بازار چهلگزی، بازار غورماچ، بازار چیچکتو، بازار شاخ و بازار چهارشنبه می‌باشد. و دارای یک باب شفاخانۀ ۲۰ بستری و چندین کلینیک جامع است.