ابن اثیر علی بن محمد

معنی کلمه ابن اثیر علی بن محمد در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] ابوالحسن علی بن محمد بن محمد بن عبدالکریم شیبانی جزری مشهور به عز الدین ابن اثیر (555-630) مورخ، ادیب، و محدث، صاحب دو کتاب تاریخی الکامل و أسد الغابة فی معرفة الصحابة است.
پدرش در دستگاه سلاطین آن زنگی موقعیت ویژه ای داشت و مناصبی را از سوی آنان بر عهده داشت. او به جهت دارایی و ثروت زیادش، از مالکان و تجار مشهور جزیره بود و بین موصل و شام سفرهای تجاری متعدد کرد و بارها از سوی فرنگیان به اموال و کاروانهای تجاری او تعرض شد. سه فرزند او از عالمان و مؤلفان مشهورند. مجد الدین مبارک فرزند بزرگتر به علوم حدیث پرداخت و دو کتاب جامع الاصول فی احادیث الرسول و النهایة فی غریب الحدیث را نوشت. برادر کوچکتر ضیاء الدین نصر اللّه به ادبیات روی آورد و کتابهای المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، دیوان ترسل و الجامع الکبیر فی صناعة المنظوم را تألیف کرد.
عز الدین علی برادر وسطی در اوایل سال 555 در جزیرۀ ابن عمر از منطقۀ جزیره در شمال رود فرات متولد شد. از کودکی و جوانی او اطلاع چندانی در دست نیست جز آنکه خود ذیل رویدادهای سال 571 در الکامل می نویسد: در ماه رمضان کسوف رخ داد و من آن هنگام 16 سال داشتم و نزد استادم حساب می خواندم که از ترس به او پناه بردم چون از علم نجوم نیز بهره مند بود. همچنین ذیل حوادث سال 575 نوشته است: نزد یکی از علماء رفتم تا حدیث پیامبر را از او بشنوم.
ابن اثیر در سال 579 همراه پدر و برادرانش به موصل نقل مکان کردند و چون این شهر در آن زمان مرکز علم و ادب بود عز الدین شروع به استفاده از عالمان آن دیار کرد. اولین ارتباطش با ادیب و مقرئی، ابوالحرم مکی بن ریان نحوی بود که ذیل حوادث سال 603 از او تجلیل کرده است. او در موصل، شام و بغداد نزد استادانی چون عبداللّه بن سویده، ابن فضل الزمان، یعیش بن صدقه، عبدالمنعم بن کلیب، ابن ریان بن شعبه، عمر بن طبرزد، عبدالمحسن بن عبداللّه و ابن غنایم حلبی دانش آموخت. وی برخی از این استادان را در الکامل معرفی کرده است.
ابن اثیر در علوم و فنون مختلف از جمله حدیث، قراءت، خطاب به، لغت، مغازی و سیر پیش رفت و در زمرۀ مشاهیر و فقهای موصل قرار گرفت و کم کم به دربار سلطان راه یافت.
ابن طقطقی در آداب السلطانیه علت راهیابی او به دستگاه سلطان و خلیفه را اینگونه شرح می دهد: «صاحب موصل که گمان می کنم نور الدین بوده به مجد الدین برادر ابن اثیر گفت: شخصی امین و متدین برایم پیدا کن که راز نگهدار باشد و پیام شفاهی مرا به خلیفه برساند. مجد الدین، برادرش عز الدین را معرفی کرد. سلطان او را خواست و پیغام هایی را به او داد و به او گفت هم اکنون عازم شو. ابن اثیر نزد برادر آمد تا با او وداع کند. مجد از او پرسید سلطان دربارۀ چه با تو سخن گفت؟

جملاتی از کاربرد کلمه ابن اثیر علی بن محمد

محمد بن ادریس (عربی: محمد بن إدریس) یکی از پسران ادریس دوم و جانشین وی بود. او سومین فرمانروای مراکش پس از پدرش و پدربزرگش بود. او در سال ۸۲۸ به قدرت رسید و هشت سال بعد در تاریخ ۸۳۶ میلادی وفات یافت. پس از او، پسرش علی بن محمد به حکومت رسید.
نام اصلی او «علاءالدین علی بن محمد سمرقندی» است. او را «ملا علی قوشچی» یا گاه «فاضل قوشچی» نیز گفته‌اند. واژه‌های «قوش» و «چی» هر دو واژه‌هایی ترکی هستند و «قوشچی» به معنای نگاهدار قوش (باز) می‌باشد. به دلیل اینکه پدر او (محمد سمرقندی) در دربار شاهزاده الغ بیگ تیموری قوشچی بوده، به «ملا علی قوشچی» نیز معروف گشته‌است.
محمد بن علی بن محمد شوکانی ملقب بـه بدرالدین شوکانی از عالمان و فقیهان اهل سنت و از بزرگان عالمان یمنی است. در ۱۱۷۳ ه‍.ق در شوکان یمن متولد شد. در سال ۱۲۲۹ ه‍.ق به قضاوت اشتغال یافت و تا مرگش در سال ۱۲۵۰ ه‍.ق بر آن منصب بود. برخی از آثار او عبارتند از:
سال‌هاست که مراسم قالی شویان (در نزدیک‌ترین جمعه به روز ۱۷ مهرماه هر سال) به یاد کشته شدن سلطان علی بن محمد به همراه عزاداری و نوحه خوانی در مشهد اردهال برگزار می‌شود.
به‌طور مثال در همین دوران عبدالقاهر بن عبدالرحمان ابوبکر جرجانی (۴۰۵/ ۱۰۱۴ –۴۷۴ق/ ۱۰۸۱ق) زبان‌شناس و ادیب (در زبان عربی) ایرانی می‌زیسته که او هم متولد جرجان (گرگان) بوده یا علی بن محمد استرآبادی (۷۴۰–۸۱۶ق) معروف به میر سید شریف جرجانی، از نامداران علم کلام، حکمت و ادب و منطق و از عالمان پرآوازه سده هشتم هجری که دو نام متفاوت او یعنی جرجانی و استر آبادی نیز رواج این اسم را مشخص می‌سازد و هیچ‌کس او را مرتبط با گرگانج در خوارزم نمی‌داند.
کتاب «مناقب علی بن ابی طالب»، تألیف ابوالحسن علی بن محمد واسطی شافعی مشهور به «ابن المغازلی».
مهم‌ترین منابع ثانویهٔ تاریخ عمومی عصر زندگی علی بن موسی الرضا عبارتند از: تاریخ طبری اثر محمد بن جریر طبری (د. ۳۱۰ ه‍.ق)، اَلْفُتوح ابن اَعثَم کوفی (د. حدود ۳۱۴ ه‍.ق)، اَلوُزَراء و الْکُتّاب نوشتهٔ محمد بن عبدوس کوفی جَهْشَیاری (د. ۳۲۱ ه‍.ق)، مُرُوجُ الذَّهَب و مَعادِنُ الجَوهَر و اَلتَّنبیهُ و الْاِشراف نوشتهٔ مسعودی (د. ۳۴۶ ه‍.ق)، اَلْبَدْءِ و التّاریخ (نوشته در سال ۳۵۵ ه‍.ق) اثر مُطَّهَر بن طاهِر مَقْدِسی (سدهٔ چهارم هجری قمری)، مَقاتِلُ الطّالِبیّین ابُوالْفَرَج اصفهانی (د. ۳۵۶ ه‍.ق)، تاریخ بلعمی اثر ابوعلی محمد بن بَلعَمی (د. ۳۶۳ ه‍.ق)، زَیْنُ‌الْأخبار گردیزی (سدهٔ پنجم هجری قمری)، اسماء الخلفاء ابن حَزْم (د. ۴۵۶ ه‍.ق)، مُجمَلُ التَّواریخ و الْقَصَص (نوشته به سال ۵۲۰ ه‍.ق)، اَلْاَنباءُ فی تاریخِ الْخُلَفاء علی بن محمد عِمرانی (د. حدود ۵۶۹ ه‍.ق)، اَلْمُنتَظَم فی تاریخِ الْمُلوکِ والْاُمَم اثر ابن جوزی (د. ۵۸۷ ه‍.ق)، اَلْاِکتفاءُ فی اَخبارِ الْخُلَفاء از ابن کردبوس تونسی (د. پیرامون ۶۰۰ ه‍.ق)، اَلْکامِلُ فِی التّاریخ اثر ابن اَثیر (د. ۶۳۰ ه‍.ق)، تاریخُ الْاِسلام از شمس‌الدین ذَهَبی (د. ۷۴۸ ه‍.ق)، اَلْعِبَر و دیوانِ الْمُبتَدَإِ و الْخَبَر فی أیّامِ الْعَرَبِ و الْعَجَمِ و الْبَربَر اثر ابن خَلدون (د. ۸۰۸ ه‍.ق)، تاریخُ الْخُلَفاء سُیوطی (. ۹۱۱ ه‍.ق).
امام دوازدهم شیعیان در دوره غیبت صغری، چهار سفیر و نایب خاص داشتند، این چهار تن به «نواب اربعه» معروفند که به ترتیب عبارتند از: «ابو عمرو، عثمان بن سعید عَمْری»، «ابو جعفر، محمد بن عثمان بن سعید عَمْری»، «ابوالقاسم، حسین بن روح نوبختی» و «ابوالحسن علی بن محمد سمری» که در این مدت ۷۰ ساله «غیبت صغری» عهده‌دار امر نیابت و سفارت بودند.
در دوران خلافت مستضی به خاطر کوشش در گسترش باورها و افکار حنبلی و اقتدار علمای حنبلی، بغداد دیگر جای خوبی نبود، در واقع نخست‌های دوران خلافت مستضیئ ابن شهرآشوب در بغداد بود و مستضیئی در تقویت افکار و گسترش باورها و اقتدار علمای حنبلی سعی و کوشش می‌کرد. رفته‌رفته فعالیت‌های چشم‌گیر ابن شهرآشوب از سوی مخالفان نادیده انگاشته می‌شد و او را تضعیف می‌کردند، از این رو بغداد دیگر مکان مناسبی برای ارایهٔ فعالیت ابن شهرآشوب نبود. وی بغداد را به قصد شهر تاریخی و عالم‌پرور حله ترک کرد و به آن دیار مهاجرت ساخت. ابن شهرآشوب در سال ۵۶۷ ه‍.ق برابر ۵۵۰ یا ۵۵۱ ه‍.خ کرسی درسش را در حله رونق بخشید و شروع به آموختن و شاگردپروری کرد. هم‌چنین این‌گونه می‌نماید که در همین سفر و ابن بطریق ازش حدیث شنیده‌اند. ۲۴ سفرش به موصل گویا هنگام وزارت جلال‌الدین ابوالحسن علی بن محمد در ۵۷۱ق یا ۵۵۴ خورشیدی صورت گرفته‌است و احتمالاً با برکناری‌اش از وزارت در ۵۷۳ ق (۵۵۶ یا ۵۵۷)، ابن شهرآشوب موصل را به آهنگ حلب (شهر ستارگان) -که از زمان حمدانیان پناهگاه شیعیان گشته‌بود- ترک کرد.
یکی از مناظرات صورت گرفته در دوران ولایتعهدی علی بن موسی الرضا، مناظره با علی بن محمد بن جهم بود. این مناظره با موضوع عصمت آغاز شد و سرانجام با پذیرش اشتباه از جانب علی بن محمد بن جهم، به پایان رسید.