ابن ابی الجعد

معنی کلمه ابن ابی الجعد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابن ابی الجعد (ابهام زدایی). ابن ابی الجعد ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • آل ابی الجعد، خاندانی شیعی مذهب و دارای اعضای مشهور در روایت حدیث • ابی الجعد رافع بن سلمه، نیای خاندان ابی الجعد• ابن ابی الجعد رافع بن سلمه، نام آورترین فرد ابی الجعد• زیاد بن ابی الجعد غطفانی اشجعی، یکی از شخصیت های خاندان ابی الجعد• سالم بن ابی الجعد رافع غطفانی اشجعی، یکی از شخصیت های خاندان ابی الجعد• عبید بن ابی الجعد غطفانی اشجعی، یکی از شخصیت های خاندان ابی الجعد
...

جملاتی از کاربرد کلمه ابن ابی الجعد

نخستین دستور اصولی از هند در عصر آهن سرچشمه می‌گیرد که توسط یاسکا (قرن ۶ قبل از میلاد)، و دیگر مفسرانِ قبل از میلاد پدید آمد. در غرب نیز، دستور زبان به‌عنوان یک نظم در آداب یونانی از قرن سوم قبل از میلاد، همزمان با نویسندگانی چون ریانوس و آریستارکوس، پدید آمد که به‌عنوان قدیمی‌ترین سند دستوری شناخته می‌شود. دستور زبان لاتین، با دنبال کردن مدل یونانی، از قرن یکم قبل از میلاد، با آثار نویسندگانی چون اوربیلیوس پاپیلوس، رمیوس پالمون و چند تنِ دیگر توسعه یافت. دستور زبان متداول تامیل در حدود قرن نخستِ قبل از میلاد پدید آمد. دستور زبان ایرلندی در قرن هفتم توسط اوریسپت پایه‌ریزی شد. دستور عربی در قرن هشتم توسط ابن ابی‌اسحاق و شاگردانش شکل گرفت.
در این دوران (۶۱۰ تا ۶۲۲ میلادی) که محمد نخستین وحی‌های خود را دریافت می‌کرد، علی کمک کرد که هستهٔ اولین جامعهٔ اسلامی شکل بگیرد. در این سال‌ها، وی بیشتر وقت خود را صرف تأمین مایحتاج مؤمنان در مکه به‌خصوص فقرایشان از طریق تقسیم دارایی خود میانشان و کمک در امور روزمرهٔ آن‌ها می‌کرد. در سال هفتم پس از بعثت و پس از سال‌ها سخت‌گیری قریش بر محمد و مسلمانان، سرانجام پیمان‌نامه‌ای علیه مسلمانان صادر شد. با این تصمیم قریش، ابوطالب همه بنی‌هاشم و بنی‌عبدالمطلب را به محلی به نام شعب ابی‌طالب وارد کرد. علی در این مدت مخفیانه برای مسلمانان شعب، طعام تهیه می‌کرد. علی کمی بعد از پایان محاصره اقتصادی در شعب، پدرش ابوطالب را از دست داد. بنابر گزارش ابن ابی‌الحدید، محمد پس از مرگ ابوطالب سفرهایی تبلیغی به طائف، قبیله بنی‌عامر و فبیله بنی‌شیبان داشت که علی او را در این سفرها همراهی کرد. منابع از حضور علی در پیمان عقبه، گزارش‌هایی را مطرح کرده‌اند.

ابن ابی غانم قزوینی و گروهی از شیعیان در مورد جانشین حسن عسکری اختلاف کردند. شیعیان در این‌باره نامه‌ای نوشتند و از طریق نواب اربعه به حجت بن الحسن فرستادند و اختلاف پیش آمده را به وی اطلاع دادند. 

بگفتهٔ قول غالب، مرگ او در آرامش بود. او خودش را با کمک همسرش شستشو می‌دهد و در آرامش به استقبال مرگ می‌رود. اما این در تضاد با روایتی است که در منابعی مانند یعقوبی آمده‌است. این منابع چنین می‌گویند که زنان قریش و همسران محمد به دیدن فاطمه می‌آیند. اما فاطمه به اسما بیوه جعفر ابن ابی طالب، می‌گوید که از ورود آنان جلوگیری کنند؛ زیرا فاطمه در وضع بسیار بدی بود و در اثر بیماری بسیار نحیف شده بود. به مانند سایر اتفاقات زندگی خصوصی فاطمه، درگذشت او نیز در هاله‌ای از ابهام است. به گفته دانشنامهٔ اسلام اکثریت منابع اولیه تدفین فاطمه را شبانه، مخفی و بدون حضور ابوبکر و عمر می‌دانند. اما نقل قول‌هایی نیز وجود دارد که ابوبکر در مراسم تدفین حضور داشته و نماز میت را او بر فاطمه خوانده‌است. تقریباً تمام منابع موافق هستند که فاطمه در قبرستان بقیع دفن شده‌است و به نوشته دانشنامهٔ اسلامی بعضی منابع محل قبر را نیز مشخص می‌کنند. به نوشته این منابع محل دفن فاطمه در کنار مسجد رقیه (نام زنی که مسجد را بنا کرده‌است) در گوشه‌دار عقیل (برادر علی)، به فاصلهٔ هفت ذراع از خیابان است. اما طبق گفته سایر منابع بعد از دفن یا مدتی بعد از آن دیگر محل دفن نامعلوم بود. المسعودی می‌نویسد که مقبره‌ای وجود داشته‌است که در کتیبه موجود در آن مقبره، نام فاطمه و سه نفر دیگر از خاندان علی به عنوان صاحبان مقبره نوشته شده بود (مسعودی تنها کسی است که چنین جزئیاتی را بیان می‌کند). اما المقدسی مقبرهٔ فاطمه را در فهرست مکان‌هایی قرار می‌دهد که در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد اما محتمل است که فاطمه «فی الحجره» دفن شده باشد.
با وجود کوشش‌هایی که احمد بن طولون در رفع مشکلات کرده بود هنوز راه خمارویه چنان که باید هموار نبود و مشکلات بسیار بود که خمارویه می‌بایست با تدبیر یا به زور از پیش بردارد که هنوز سرداران ترک به ولایت مصر چشم داشتند و موفق بالله از کارشکنی دربارهٔ جانشین ابن طولون نیاسوده بود. خمارویه نیز بگفت تا موفق را بر منبرها لعن کردند و واسطی پیشکار پدر را با سپاهی بسیار راهی کرد و از دریا نیز وی را به نیروی دریائی مدد داد، موفق نیز از بغداد برون شد و کار جنگ راست کرد. ابن کنداج والی موصل و ابن ابی الساج والی ارمنستان و جبال نیز با وی برون شدند و دمشق را بگرفتند و خمارویه به‌ناچار خویشتن برون شد و جنگ ایشان را آماده شد و به سال ۲۷۳ دمشق را از آن‌ها پس گرفت آنگاه به قلمرو ابن کنداج حمله برد و میان والی مصر و دربار خلافت صلح افتاد و موفق و معتمد خلیفه نامه صلح را به دست خویش نوشتند که والی مصر و شام برای مدت سی سال خاص خمارویه و اعقاب او باشد. خمارویه نیز بگفت تا لعن موفق را متروک کردند و نام وی را به خطبه قرین خلیفه آوردند.
به دستور نادرشاه افشار کتیبه داخلی گنبد مطهر مینا کاری شده و پایه‌هایش آینه‌کاری مقرنص. ساقهٔ تویی گنبد با شیشه‌های رنگین تزیین شده که بر آن آیاتی از قرآن نقش بسته پیرامونش ۲۴ بیت از قصیدهٔ عینیهٔ ابن ابی‌الحدید در بالا و ۲۴ بیت دیگر در پایین نوشته شده‌است. در بخش فوقانی در همان قسمت ساقهٔ گنبد پنجره‌های نورگیر و تهویه هست.
علی ابن ابی طالب>>حسن بصری>>حبیب عجمی>>داود طائی>>معروف کرخی>>سری سقطی>>جنید>>ابوعلی رودباری>>ابوعلی کاتب>>ابوعثمان مغربی>>ابوالقاسم کرگانی>>ابوبکر نساج>>احمد غزالی
در تعبیر دیگری، خردمند واقعی را شادترین فرد در میان ابنای بشر می‌داند. ابن ابی الحدید منش لطیف و چهره بشّاش علی را عاملی برای سوء استفاده مخالفانش می‌داند که آن را نوعی تقصیر به حساب می‌آوردند.
چون شهربانو، دختر یزدگردِ شهریار را اسیر بردند از عجم به عرب، امیرالمؤمنین عُمَر (فرمود) که وی را بفروشید. چون وی را بیع خواستندکردن امیرالمؤمنین علی فراز رسید؛ گفت: «قال رسول‌الله لیس البیع علی ابنا الملوک.» (یعنی نباید فرزندان شاهان فروخته شوند) چون وی این خبر بداد، بیع از شهربانو برخاست. (او را نفروختند) او را به خانه سلمان فارسی بنشاندند تا به شوی (شوهر) دهند. چون شوی بر او عرضه کردند، شهربانو گفت تا مرد را نبینم زن او نباشم. مرا بر منظره‌ای بنشینید و سادات عرب را بر من بگذرانید تا آنکه مرا اختیار افتد، شوی من باشد. در خانه سلمان وی را بر منظره‌ای بنشاندند و سلمان به برِ او بنشت و آن قوم را تعریف همی کرد که این فلانست و آن فلانست. وی (شهربانو) هر کسی را نقصی همی کرد تا امیرالمؤمنین عمر برگذشت. شهربانو پرسید: «این کیست؟» سلمان گفت: «امیرالمؤمنین عمر خطاب است.» شهربانو گفت: «مردی محتشم است و بزرگوار اما پیر است.» امیرالمؤمنین علی برگذشت شهربانو پرسید: «این کیست؟» سلمان گفت: «پسرعم (پسرعموی) پیغامبر ماست، علی ابن ابی‌طالب.» (شهربانو) گفت: «مردی سخت بزرگوار است، سزای منست اما بدان جهان از فاطمه زهرا شرم آید، ازین جهت نخواهم.» پسر امیرالمؤمنین حسن ابن علی برگذشت. شهربانو پرسید و گفت: «این درخور من است ولکن بسیار نکاح است، نخواهم.» تا حسین برگذشت. ازو پرسید، گفت: «شوی من این باید که باشد، که دختر دوشیزه را شوی دوشیزه باید و من هرگز شوی نکرده‌ام و او زن نکرده‌است.»
خانه ابن أبی ضیاف (عربی: دار ابن أبي ضياف) یکی از کاخ‌های شهر باستانی تونس است که در مجموعه ابن ابی ضیاف قرار دارد و در نزدیکی نهج پاشا و سیدی محزر قرار دارد.