ابن ابی الاصبغ

معنی کلمه ابن ابی الاصبغ در لغت نامه دهخدا

ابن ابی الاصبغ. [ اِ ن ُ اَ بِل ْ اَ ب َ ] ( اِخ ) ابوالعباس احمدبن ابی الاصبغ. او راست : کتاب العلم و شرف الکتابه.

جملاتی از کاربرد کلمه ابن ابی الاصبغ

سال ۶۵۱ آشوب‌هایی در خلافت آغاز شد و ۶۵۶م به کشته شدن عثمان توسط مسلمان ناراضی انجامید و مردم با علی بیعت کردند. خلافت علی با جنگ‌های داخلی میان مسلمانان شناخته شده به نام فتنه اول همراه بود. علی نخست در نبرد جمل با گروهی از مخالفان به رهبری طلحه، زبیر و عایشه که بصره را تصرف کرده بودند جنگید و آن‌ها را شکست داد. از سوی دیگر، معاویة ابن ابی‌سفیان، حاکم شام، از بیعت سرباز زد و به بهانهٔ قصاص قاتلان عثمان با علی به مخالفت برخاست. علی با معاویه در صفین نبرد کرد و به ناچار به حکمیت تن درداد. در نتیجهٔ حکمیت، خلافت به دو سرزمین به مرکزیت کوفه و دمشق تقسیم شد، که بخش اول تحت فرمان علی و دیگری در دست معاویه بود. سپس علی با گروهی از مخالفان موسوم به خوارج جنگید. نهایتاً، علی به دست یکی از خوارج، ابن ملجم مرادی، در ۶۶۱ میلادی کشته شد. حسن بن علی پس از پدر به امامت (در دیدگاه شیعیان) و خلافت مشغول شد؛ ولی پس از مدت کوتاهی قرارداد صلح با معاویه را پذیرفت و به سود معاویه از خلافت کناره‌گیری کرد. با پایان خلافت حسن بن علی و قرارداد صلح او با معاویه، خلافت راشدین جای خود را به خلافت امویان داد که از ۴۱ ه‍.ق (۶۶۲م) تا ۱۳۲ ه‍.ق (۷۵۰م) حکومت کرد.
از دست علی ابن ابی طالب به دست حسین بن علی و از حسین بن علی به دست سجاد و از سجاد به دست محمد باقر و از محمد باقر به دست جعفر صادق و از جعفر صادق به دست موسی کاظم و از موسی کاظم به دست علی بن موسی الرضا و سپس به دست معروف کرخی.
در قرآن، تقوا مؤلفهٔ بسیار مهمی از ایمان است و اهل تقوا اهل بهشت توصیف شده‌اند. اصل کلمهٔ تقوا از «وقایة» است به معنی پوشش و حفاظت از آزار و ضرر. در توصیف علی ابن ابی‌طالب از این واژه، تقوا حفاظت و حمایتی الهی برای بندگانش است که آن‌ها را از هلاکت‌ها مصون می‌دارد.
روزی علی ابن ابی‌طالب خطاب به میثم می‌فرماید: به خدا روزی را می‌بینم که به خاطر دوستی تو با ما، زبانت را می‌برند و تو را از درختی که از آن روزی می‌گیری (درخت نخل)، حلق آویز می‌کنند. این راز را از پیامبر و آله شنیده‌ام.[نیازمند منبع]
طی دیدگاه اهل سنت گفته شده در سال ۶۲۷ میلادی عایشه محمد را در غزوه بنی‌المُصطَلَق همراهی کرد ولی از گروه جدا افتاد. مدتی بعد، هنگامی که توسط صفوان بن معطل (یکی از سربازان محمد) که او را در صحرا پیدا کرده بود، به مدینه بازگردانده‌شد، عدّه‌ای ادعا کردند که عایشه و صفوان با هم زنا کرده‌اند. حسان بن ثابت، اسامة بن زید فرزند زید بن حارثه و عده‌ای دیگر از عایشه دفاع کردند. علی ابن ابی طالب به محمد گفت: «زنان بسیارند و تو می‌توانی به آسانی یکی را بر جای دیگری برگزینی.» محمد دربارهٔ شایعات با عایشه صحبت کرد. وی وحی مبنی بر بی‌گناهی عایشه را دریافت کرد و تهمت زنندگان را با ۸۰ ضربهٔ شلاق مجازات کرد.
میثاق خاص در ادبیات بهائی به عهدی گفته می‌شود که هر پیامبری با پیروان خود می‌بندد و از آنها می‌خواهد تا پس از درگذشتش از جانشینی که او تعیین می‌کند پیروی نمایند. انتصاب پِطرُس (پیتر) به وسیله عیسی، علی ابن ابی طالب بوسیله پیامبر اسلام و عبدالبهاء به وسیلهٔ بهاءالله نمونه‌هایی از این عهد هستند.
به ادعای پیروان سلسله؛ ابتدا از خدا به محمد بن عبدالله نازل شده و سپس از او به دست علی ابن ابی طالب منتقل گشت و از او به دو جناح تبدیل شده و جناح‌های یاد شده در معروف کرخی به هم پیوسته‌اند:
مأمون پس از به قتل رساندن علی بن موسی الرضا و نامه نگاری‌هایی که در این مورد با عباسیان و دیگر مردم بغداد انجام داد و عدم تمایل آنها به پذیرش مأمون از خراسان به سمت جرجان حرکت کرد و در آنجا رجاء ابن ابی ضحاک را که حاکم خراسان بود برکنار کرد و غسان بن عباده را به جای وی نشاند؛ و پس از چند مدت از ولایت او بر خراسان او را نیز برکنار کرد

اخباری در دست است که در زمان خلافت علی، افرادی او را خدای خود خواندند و چون حاضر به توبه نشدند، علی دستور داد آن‌ها را در آتش بسوزانند.

در آن روزها اذیت و آزار قریش به بیشترین حد خود رسیده و محمد به مسلمانان مکه فرمان هجرت (به مدینه) داده بود. اول کسی که به سمت مدینه هجرت کرد ابوسلمه ابن عبدالاسد بود. سپس عامر ابن ربیعه و بعد از وی عبدالله ابن جحش بود. پس از آنها عمر ابن خطاب و عیاش ابن ابی ربیعه به مدینه هجرت کردند. سپس تمام مسلمانان به تدریج به مدینه رفتند و تنها سه نفر از مسلمانان در مکه ماند. محمد، ابوبکر و علی.