[ویکی فقه] آبرومندی اصحاب صفه (قرآن). اصحاب صفه به اندازه ای فقیر بودند که در برخی آیات از آنان با عنوان فقرا یاد شده است. هیچ گاه دو نوع لباس و طعام برای اهل صفه فراهم نبود. جیره ای بیش از یک چارک خرما در روز نداشتند و با آن رفع گرسنگی می کردند. اصحاب صُفّه، فقیرانی آبرومندند: • «لِلْفُقَرَاء الَّذِینَ أُحصِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ؛ (انفاقِ شما، مخصوصاً باید) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند؛ (و توجه به آیین خدا، آن ها را از وطن هاى خویش آواره ساخته؛ و شرکت در میدانِ جهاد، به آن ها اجازه نمى دهد تا براى تأمین هزینه زندگى، دست به کسب و تجارتى بزنند؛) نمى توانند مسافرتى کنند (و سرمایه اى به دست آورند؛) و از شدت خویشتن دارى، افراد ناآگاه آن ها را بى نیاز مى پندارند؛ اما آن ها را از چهره هایشان مى شناسى؛ و هرگز با اصرار چیزى از مردم نمى خواهند. (این است مشخصات آن ها!) و هر چیز خوبى در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است». بقره/سوره۲، آیه۲۷۳. ۱. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۷۳. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۳۲، برگرفته از مقاله «آبرومندی اصحاب صفه». ...
جملاتی از کاربرد کلمه ابرومندی اصحاب صفه
در سالهای اول ازدواج، علی پول کمی کسب میکرد. او از چاه آب میکشید و مزارع دیگران را آبیاری میکرد. فاطمه نیز خود خدمتکاری نداشت و خود غلات را با دست آسیاب میکرد و بر اثر کار دستانش تاول زدهبود. روزی علی خبردار میشود که پیامبر چند برده دریافت کردهاست. علی، فاطمه را میفرستد تا یکی از این بردهها را از پدرش دریافت نماید. فاطمه پیش پدر میرود، اما در خود این را نمیبیند که چنین درخواستی نماید. سرانجام علی خود بههمراه فاطمه راهی منزل پیامبر میشود، اما درخواست او از طرف پیامبر رد میشود. پیامبر به آنها گفت که «او نمیتواند اجازه دهد که اصحاب صفه از گرسنگی رنج بکشند» و «من باید بردهها را بفروشم و پول آنها را صرف کمک به آنها کنم». پیامبر درعوض، ذکری که به تسبیح فاطمه زهرا معروف است را به زوج جوان میآموزد. گویند علی هیچگاه پیش از خواب، گفتن این ذکر را ترک نمیکرد.
7- در بعضى از كتب صوفيه ، نوشته اند، صوفى منسوب به اصحاب صفه است ،در صورتى كه غلط است ، و اگر چنين بود مى بايد صفوى باشد. صوفى يعنى پشمپوش ، چون سران اوليه آنها مانند ابوهاشم كوفى لباس پشمى مى پوشيده است .
يكى از اصحاب صفه (كه به هيجان آمده بود) گفت : من مشتاق آن زمانم ، چه وقت خواهدبود؟ حضرت فرمود: دوران فعلى شما بهتر از آن زمان است ، شما اگر شكمهايتان را ازحلال پر كنيد، به پر كردن از حرام نزديك مى شويد. (156) الحديث
پيامبر در خانه ابو ايوب مسكن گزيد. در مقابل خانه او قطعه زمينى بود با چند درختخرما كه متعلق به دو يتيم بود. گويا پيامبر آن قطعه را خريد يا كه به وى بخشيدند.و آنجا را مسجد ساخت . مسجد مدينه . مسجد در اسلام نخستينشكل بسيار ساده و مردمى داشت ، ديوارها كوتاه و سقفى از درخت خرما. بيشتر بهسايبانى شبيه بود. دراين مجتمع ، گوشه اى براى پيامبر و همسرانش سوده و عايشهتدارك ديدند. اصحاب صفه نيز در همين مكان جاى گرفتند. اينان جماعتى از بينوايانمدينه و مهاجرينى بودند كه در كنار مسجد النبى سكونت يافتند. تعدادشان را از يكصدتا چهار صد نفر نوشته اند. انصار به يارى مهاجرين ادامه مى دادند، آنان را به خانهخود برده و پذيرائى مى كردند. پيامبر براى وحدتكامل ميان مهاجرين و انصار عقد برادرى بر قرار كرد. پيامبر با على عقد اخوت بست .مسجد مركز اجتماع مسلمانان بود. پيامبر با مردم نماز مى خواند و به آموزش آنانمشغول بود. رفتار پيامبر با يهوديان مدينه بسيار مسالمت آميز بود.
چو اصحاب صفه، صفا دادهاند؛ تن از پشم اشتر، شکم از سبوس
اصحاب صفه ات همه نور مجسمند جمعند همچو غنچه و دارند یک زبان
پيغمبر هم دستور داد صفه اى (سكوئى ) در جنب مسجد براى اسكان اين عده ساختند و آنهارا در آن محل جاى دادند. به همين جهت اين عده از فقرا و غرباى تهى دست كه در صدر اسلامو روزگار تنگدستى مسلمين با اين وضع رقت بار و شرائط طاقت فرسا مى سوختند ومى ساختند به اصحاب صفه يعنى (ساكنان سكو) معروف گشتند.(7)
حضرت خاتم الانبياء صلى اللّه عليه و آله به اصحاب صفه در زمانى كه از تنگدستىخويش شكايت كردند اين دعا را تعليم ايشان فرمود كه دائم بخوانند، غنى خواهند شد:
متاعى براى رسول اكرم آوردند. بين اصحاب صفه تسليم كرد. چون مقدار آن كم بود بههمه نرسيد. پيغمبر اكرم از اين كه مبادا محروم شدگان رنجيده خاطر شوند نگران شد.نزد آنان رفت ، صريحا عذرخواهى كرد و فرمود: براى من چيزى آوردند، مى خواستم بينهمه شما تقسيم كنم ، ولى به همه نمى رسيد، لذا به كسانى كه از ناتوانى وگرسنگى آن ها خائف بودم اختصاص دادم .
متاعى براى رسول اكرم (ص ) آوردند، بين اصحاب صفه تقسيم كردند، چون مقدار آن كمبود به همه نرسيد، پيامبر از اينكه مبادا محروم شدگان ، رنجيده خاطر شوند نگرانشدند و نزد آنان رفتند، عذرخواهى كردند و فرمودند: مى خواستم بين همه شما تقسيمكنم ، ولى به همه نمى رسيد لذا به كسانى كه از ناتوانى و گرسنگى آنها خايفبودم ، اختصاص دادم
جويبر يكى از اصحاب صفه (261) بود.رسول خدا و هم چنين افراد مسلمين به آنها محبت مى كردند و زندگى آنها را اداره مى كردند.يك روز رسول اكرم نگاهى به جويبر كرد و فرمود: جويبر! چقدر خوب بود كه زن مىگرفتى ، هم احتياج جنسى تو رفع مى شد و هم آن زن كمك تو بود در كار دنيا و آخرت .گفت : يا رسول الله ! كسى زن من نمى شود؛ نه حسب دارم و نسب ، نهمال و نه جمال ؛ كدام زن رغبت مى كند كه زن من بشود؟
اصحاب صفه نيز كه مدتى در اين مسجد مى زيستند در آن جا به آموختن قرآن مى پرداختندو عبادة بن صامت معلم ايشان بود.(88)