ابراهیم میرزا جاهی صفوی

معنی کلمه ابراهیم میرزا جاهی صفوی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جاهی صفوی، ابراهیم میرزا، دولتمرد و شاعر عصر صفوی، نوه شاه اسماعیل صفوی و پسر بهرام میرزا است.
وی در اواخر ذیقعدة ۹۴۶ به دنیا آمد.مادرش، زینب سلطان خانم (متوفی ۹۷۷)، از خانواده های سرشناس شیروان بود.پس از مرگ پدر، هنگامی که ابراهیم میرزا ده ساله بود، سرپرستی او را عمه اش، مهین بانو ملقب به شاهزاده سلطانم، به عهده گرفت.به این ترتیب، ابراهیم میرزا به حرم شاهی وارد شد و شاه طهماسب (حک : ۹۳۰ـ۹۸۴) نیز تربیت او را زیر نظر گرفت.
احمد بن حسین منشی قمی، خلاصة التواریخ، ج۱، ص۵۷۰، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ ش.
ابراهیم میرزا به حسن خلق، کرم، شجاعت، تیزفهمی و بذله گویی شهرت داشت.وی در مدت اقامتش در مشهد، پذیرای سادات و اهل علم و هنرمندان بود.خود او نیز با علوم عقلی و نقلی آشنایی داشت.
صادق صادقی افشار، تذکرة مجمع الخواص، ص۲۵، ترجمة عبدالرسول خیامپور، تبریز۱۳۲۷ش.
ابراهیم میرزا به فارسی و ترکی شعر می سرود و جاهی تخلص می کرد.اشعار او را منشی قمی و گوهرشاد بیگم در یک دیوان جمع آوری کرده اند.
حسن بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی : از شیخ صفی تا شاه صفی، ص۹۷، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۴ ش.
...

جملاتی از کاربرد کلمه ابراهیم میرزا جاهی صفوی

اما در عصر ناصرالدین شاه قاجار، بر اثر ظلم و فشار شاهزاده احتشام الدوله حاکم لرستان و خوزستان و برادرش ایلدرم میرزا، نسبت به ایلات و طوایف، محمدعلی خان (اول) ممصالح در سال‌های ۱۲۶۷ ه. قمری، الی ۱۲۷۲ ه. قمری، اوامر حکومت قاجار را پشت پا زده و فوج سَربندی را که مأمور دستگیری او بودند را محاصره و خلع سلاح نموده بود، و پس از آن در سردشت دزفول به سلسله نبردهای با ابراهیم میرزا فرزند احتشام الدوله قاجار پرداخت که پس از چند جنگ در پای دژ سردشت (معروف به دژ محمدعلی خان (اول)،) بناچارحکومت قاجار که صلاح را جز در مذاکره و صلح نمی‌دید، سپس حاجی شیخ جعفرمجتهد که نافذالکلمه بود را، از طرف دولت به رفع اختلافات و نزاع فی‌مابین محمدعلی خان (اول) محمودصالح و شاهزاده ابراهیم میرزا قاجار حاکم خوزستان نمود.
لطفعلی‌خان زند به سوی بم روانه شد و آنجا جهانگیرخان و یارانش به صف سربازان زند پیوستند. او در جوپار نیز مورد استقبال قرار گرفت و عده‌ای از اهالی به سپاهش ملحق شدند. لطفعلی‌خان با هدف فتح کرمان، در ارگ گواشیر مستقر شد. ابراهیم میرزا قاجار و مرتضی‌قلی‌خان زرندی که توسط آغامحمدخان به حکومت آنجا گماشته شده بودند، شبانه گریختند و خود را به خان قاجار رساندند و خبر فتح کرمان توسط لطفعلی‌خان را به او اطلاع دادند. سایر گماشتگان قجری نیز یا دستگیر شدند یا فرار کردند. لطفعلی‌خان اموال آقاعلی، از مهم‌ترین حامیان قاجاریان، را ضبط و یکی از دختران او را خود به زنی گرفت و دیگری را به عقد عموی خود نصرالله‌خان درآورد. با آمدن نوروز، لطفعلی خود را پادشاه اعلام کرد و با نام لطفعلی‌شاه زند سکه زد.
نامِ محمد گلندام که نویسندهٔ مقدمه عنوان می‌شود و از نخستین گردآورندگان دیوان هم بوده است، تنها در نسخه‌های تازه‌تر که کهن‌ترین‌شان نسخه‌ای به‌تاریخ ۹۹۴ ه‍.ق و دیگری متعلق به میانه‌های سدهٔ یازدهم هجری قمری است، دیده می‌شود. این نام در این نسخه‌ها پس از جملهٔ «و مسود این اوراق عفا الله عنه ما (عما) سبق» آمده است. هیچ‌یک از نسخه‌های قدیمیِ دارندهٔ این مقدمه، از نامِ محمد گلندام اثری ندارند. ازاین‌رو، محمد قزوینی، اصالتِ این نام را مشکوک دانسته است. در نسخهٔ هند به‌سال ۸۲۴ ه‍.ق پس از پایانِ دیوان و حاشیه‌اش، نامِ کاتب و گردآورندهٔ متن و حواشی، محمد بن سعید بن عبدالله القاری یاد شده است. از سوی دیگر، در جُنگی تهیه‌شده برای ابوالفتح ابراهیم میرزا حاکمِ تیموریِ فارس، قصیده‌ای در مدحِ وی آمده که سراینده‌اش محمد گلندام ذکر شده است که این نتیجه را به‌دست می‌دهد شخصی شاعر با این نام بوده است که گویا جامع دیوان و نویسندهٔ مقدمه همو باشد. احتمال دیگر آن است که وی همان محمد بن سعید بن عبدالله القاری، و گلندام لقبش بوده باشد؛ به‌ویژه آنکه عنوانِ «قاری» نزدیکی‌اش با قرآن و شخصِ حافظ را به ذهن می‌آورد.
فرزند او شاهرخ و نوه‌هایش الغ‌بیگ، بایسنقر میرزا و ابراهیم میرزا نیز این سیاست را پی‌گرفتند.
هفت اورنگ ابراهیم میرزا، یا جامی فریر، یک نسخهٔ خطی مصور ارزشمند است، از منظومهٔ هفت‌اورنگ جامی، مشتمل بر ۲۸ نگاره، که در دوران صفوی، میانهٔ سالهای ۹۶۳ تا ۹۷۳ قمری، به دستور سلطان ابراهیم میرزا صفوی، برادرزادهٔ شاه تهماسب، و حاکم وقت خراسان، کتاب‌آرایی و خوشنویسی گردیده، و هم‌اینک در نگارخانه هنر فریر واشینگتن نگهداری می‌شود.
شاهرخ پسر تیمور پیرو جدی علوم و صنایع بود و مسجد گوهرشاد و حرم علی بن موسی‌الرضا که زیارتگاه شیعیان است از اوست. پسر شاهرخ، الغ‌بیگ فرمان داد زیجی (زیج یا زیگ، جدول یا کتابی است برای تعیین احوال و حرکات ستارگان) ترتیب دادند. برادران الغ‌بیگ یعنی بایسنقر میرزا و تاحدی برادر او ابراهیم میرزا که نوه تیمور بودند خود از خوشنویسان طراز اول و از حامیان هنری مهم در تاریخ ایران به‌شمار می‌روند. خلیل نوهٔ تیمور که هیچ‌گونه شباهتی به وی نداشت، کوشش کامل به رفاه و خوشبختی کشور معطوف داشت و خدماتی به دانش و ادب کرد. حسین بن بایقرا نیز حامی علوم و ادبیات بود. ابوسعید پادشاه توانا، با کفایت، هنردوست این خاندان نیز خود هنرمند بود. او پیرو صوفی‌گری و اهل عرفان بود و مشایخ صوفیه را گرامی می‌داشت و بعد او بود که خاندان تیموریان به صوفی‌گری روی آوردند.
میرزا علی نگارگر فرزند سلطان محمد نگارگر، که نگارگری آثاری چون «کشتن اژدها توسط گشتاسب» در شاهنامهٔ تهماسبی، «نوازندگی باربد در دربار خسرو» و «نمودن شاپور صورت خسرو» در خمسهٔ تهماسبی به وی منسوب است، مجلس‌های «سلامان و آبسال در جزیرهٔ خوشبختی» و «فروش خر» را در هفت اورنگ ابراهیم میرزا ترسیم کرده‌است.
تیمور با اینکه بسیار خونریز بود ولی به دانش و هنر علاقه نشان می‌داد. از این‌رو هنرمندان و صنعتگران از کشتارهایش در امان بودند. فرزند او شاهرخ و نوه‌هایش الغ‌بیگ، بایسنقر میرزا و ابراهیم میرزا نیز این سیاست را پی‌گرفتند. هنر نقاشی و خوشنویسی در دوره تیموری به شکوفایی قابل توجهی دست یافت.
پسران او الغ بیگ در سمرقند، سلطان ابراهیم میرزا در شیراز و بایسنقر میرزا در هرات نه تنها حاکمانی گشاده‌دست در حمایت از هنرها و علوم بودند بلکه خود هنرمندانی قابل و دانشمندانی کم‌نظیر به‌شمار می‌روند.
ابراهیم سلطان از شاهزادگان با ذوق، هنرمند و دانش‌دوست تیموری بود. افزون بر آنکه خود در چند زمینهٔ هنری تبحر داشت، هنرمندان و دانشمندان را نیز زیر حمایت خود می‌گرفت و در رونق و اعتلای ادبیات بسیار کوشا بود. ظاهراً او علاقه داشت دانشمندان و ادیبان را اطراف خود گردآورد. شرف‌الدین علی یزدی از دانشمندانی است که در دستگاه او می‌زیسته و کتاب ظفرنامه را به دستور او نوشته‌است. شرف‌الدین در این کتاب بارها از ممدوح خود یاد کرده و مثنوی‌هایی در مدح وی سروده و در کتابش جای داده‌است. همچنین مؤلّفی به نام شجاع کتاب انیس الناس را در ۸۳۰ق به نام او تألیف کرده‌است. اصل نسخهٔ این کتاب که برای خزانهٔ این شاهزاده تهیه شده، از گزند روزگار مصون مانده و اکنون در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، شم ۱، نگهداری می‌شود. مؤلف در مقدمهٔ کتاب از ابراهیم سلطان به نیکی نام برده و او را ستوده و اشعاری نیز در مدحش سروده‌است. در سایر فصول آن نیز به مناسبت از ممدوح خود یاد کرده و در یک‌جا از حملهٔ وی به آذربایجان و فتح او و بازگشت به شیراز ضمن حکایتی سخن رانده‌است. مورخ نام‌آور، حافظ ابرو نیز پس از در گذشت میرزا بایسنقر تیموری به شیراز نزد ابراهیم سلطان شتافت و چندی در دستگاه او روزگار به سر برد. خوشنویس صاحب نام محمود قطب مغیثی از شاگردان جعفر بایسنقری در کتابخانه سلطان ابراهیم میرزا به کتابت مشغول بوده و به‌مناسبت لقب او (مغیث السلطنة والدّین) آثارش را «مغیثی» و «سلطانی» امضاء می‌کرده‌است.