ابراهیم بن العر
جملاتی از کاربرد کلمه ابراهیم بن العر
پس از این انتصاب، خاندان عباسیان حاضر در بغداد که غالباً از جناح مخالف مأمون محسوب میشدند، اقدامات مأمون را نگرانکننده دانستند و سرانجام مأمون را از خلافت عزل کردند و ابراهیم بن مهدی را به خلافت برگزیدند.
حوزه علمیه، عنوانی جدید برای سازمانها، نهادها و مراکز آموزشی نظامند علوم دینی در مذهب شیعه دوازدهامامی است. آغاز نهادهای آموزشی در امامیه، از عصر امامان شیعه شروع میشود. امامانی که برای شاگردان خود، کلاسهای درس برگزار میکردند و در تعالیمشان از قرآن و سنت پیامبر اسلام سخن میگفتند. تعالیم امامان شیعه در کتابهایی که بعدها اصول نام گرفت، جمع شدند و در مراکز دیگر شهرهای شیعی، تدریس یا استماع میشدند. این اقدامات سنگ بنای حوزههای علمیه در شهرهای مختلف را بنا کرد. قم که از مرکز خلافت اموی-عباسی (یعنی دمشق و بغداد) دور بود؛ از سوی دیگر به کرج ابودلف که مرکزی شیعی بود، نزدیک بود؛ فضایی آرام را برای رشد شیعه فراهم کرده بود. شیعیان کوفی نیز از این فرصت استقبال کردند و بخشی از علوم اسلامی شیعی را به این شهر منتقل کردند. مشهورترین عالم شیعی که برای اولین بار اقدام به چنین امری کرد، ابراهیم بن هاشم کوفی بود. او نخستین کسی است که حدیث علمای شیعه کوفه را به قم آورد. حوزه علمیهٔ قم در سالهای بعد از حضور اشعریان رد قم، در حال شکلگیری بود، عباس فیض مینویسد: «در زمان قیام ابومسلم خراسانی قم پایگاه شیعه امامیه شد… و برای نخستین بار مکتب امامیه، توسط اعراب اشعری در قم افتتاح گردید که فقه شیعه بهطور رسمی در آن تدریس میشد؛ که از این مکتب استادان بلندآوازهای مثل «دیلمی» برخاستند که متوکل (دهمین خلیفه عباسی) او را معلم فرزندان خود نمود که در اثر تربیت شیعی یکی از فرزندانش و به خاطر جسارتی که به فاطمه زهرا نموده بود او را کشت.»
پس از اخراج از دانشگاه الازهر، عبدالرازق به لندن بازگشت و در دانشگاه آکسفورد مشغول به تحصیل شد. او طی این سالها همزمان با دیدار از کشورهای آفریقایی مقالاتی را در نشریه «السیاسة» مصر منتشر میکرد. نهایتاً پس از پایان جنگ جهانی دوم و در هنگامیکه برادرش مصطفی عبدالرازق جزء شیوخ طراز اول دانشگاه الازهر بود هیئت علمای دانشگاه الازهر رأی دادگاه سال ۱۹۲۵ را فسخ و تمام مناصب شرعی او را بازگرداند. اما عبدالرازق پس از آن به کسوت فقیهان بازنگشت و به دانشگاه قاهره رفت و مدتی هم در سمت رئیس دانشگاه قاهره باقی بود. او در این فاصله پژوهشهای خود را روی موضوع حجیت «اجماع» در فقه متمرکز کرد و در نقد آن با استفاده از آرای فقیه بزرگ سده ۳ (قمری)، ابراهیم بن سیار معتزلی، کتابی را به نام الاجماع فی الشریعة الاسلامیة به چاپ رساند.
در دوران اقامت طاهر در رقه، بغداد و سرزمینهای مجاور آن در نابسامانی و آشوب ناشی از نارضایتی خاندان بنی عباس و اعراب از سلطهٔ فضل بن سهل ایرانی بر امور حکومت به سر میبرد. همچنین مسئلهٔ ولایتعهدی علی بن موسیالرضا، امام هشتم شیعه، بر دامنهٔ نارضایتی خاندان بنی عباس از مأمون افزوده بود. آنان در واکنش به این اقدام مأمون، ابراهیم بن مهدی، عموی مأمون، را به خلافت انتخاب و با او بیعت کردند. به علت وخامت اوضاع، مأمون به سوی بغداد حرکت کرد و بنابر برخی روایات نقشهٔ قتل فضل بن سهل (۲۰۲ ه.ق/ ۸۱۸ م) و علی بن موسیالرضا را طراحی و عملی کرد، تا به مخالفتها علیه خود پایان دهد. مأمون پس از انجام این اعمال، با نگارش نامهای در صدد دلجویی از مردم بغداد و خاندان بنی عباس برآمد. اما با بیتوجهی آنان، به سمت بغداد حرکت کرد و طاهر را نیز همراه با سپاهیانش برای افزایش شوکت و قدرت خود از رقه فراخواند. طاهر به سرعت حرکت کرد و خود را در نهروان به مأمون رساند و در سال ۲۰۴ ه.ق / ۸۱۹ م به اتفاق یکدیگر وارد بغداد شدند. این حادثه آغازگر روابط حسنه میان طاهر و خلیفه گشت. در همین دوران به پیشنهاد طاهر، بار دیگر مأمون، جامهٔ سبز علوی را کنار گذاشت و جامهٔ سیاه بنی عباس را به تن کرد و بدین ترتیب پیوند خود را با این خاندان تجدید کرد.
رسی فرزند ابراهیم بن اسماعیل مشهور به طباطبا از سادات مشهور حسنی مدینه است. او احتمالاً در سال ۱۶۹ قمری در مدینه متولد شد و در همانجا تحصیل کرد. محمد بن ابراهیم برادر رسی در سال ۱۹۹ در کوفه علیه مأمون قیام کرد و او به مصر گسیل شد تا بیعت مردم آنجا را به دست آورد. او مدتها سعی در قیام داشت ولی ناکام ماند و اکثراً در تعقیب و گریز با عباسیان میزیست. در اواخر عمر در رس زندگی میکرد و همانجا درگذشت. نوهٔ او، یحیی الهادی الی الحق، موفق شد در یمن دولت زیدی تأسیس کند و از اثرگذارترین امامان زیدی بود.
نسبش «محمد بن محمد بن ابراهیم بن احمد» ذکر شدهاست. در ۱۸۰۷م در قسنطینه زاده شد و همانجا پرروش یافت و دانش آموخت. در سال ۱۸۳۷ق قسنطینه از سوی فرانسویان اشغال شد و شاذلی مدتی را در سطیف گذارند سپس به زادگاهش بازگشت. او با بزرگان نظامی و غیرنظامی فرانسوی روابط مستحکمی داشت. با موافقت آنان، به مدت بیست سال قضاوت مالکیان را بر عهده داشت. او همچنین متولی مدیریت مدرسهٔ سیدی کتانی از زمان تأسیسش در ۱۸۵۰م تا پایان عمر بود. در همان مدرسه به تدریس نیز پرداخت. شاذلی سه بار به اروپا سفر نمود.