( آب گل ) آب گل. [ ب ِ گ ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلاب. عطری که از گل سرخ گیرند : و از وی [ از پارس ] آب گل و آب بنفشه... خیزد. ( حدودالعالم ). از آن پس به آب ِ گُل و بوی خوش بشستند دست و نشستند کش.اسدی.
معنی کلمه اب گل در فرهنگ فارسی
( آب گل ) گلاب گلاب
معنی کلمه اب گل در فرهنگ اسم ها
اسم: آبگل (دختر) (فارسی) (گل) (تلفظ: abgol) (فارسی: آبگل) (انگلیسی: abgol) معنی: گلاب مایعی خوشبو که از برگ گلها بدست می آید
جملاتی از کاربرد کلمه اب گل
ز باد بهاری هوا مشک بوی عروس جهان ز آب گل شسته روی
اصل گُل آبست و فرع آب گل اصل و فرعش دوستدارم چون گلاب
ز بادام تَر، آب گل برانگیخت گلابی بر گُلِ بادام میریخت
بسيار دور است ، بسيار دور است چه بسيار كارها را براى او دشوار گردانيدند، تا اينكهخداوند او را بر شما پيروز گرداند، درحاليكه از همنشين شما بود، در جنگ بدر و غير آنبا شما جنگيد، آب گل آلودى را به شما خورانيد، و آب تلخى را به شما نوشانيد، و شمارا ذليل گردانده و شما را اندوهناك ساخت ، شما نسبت به بغض او ملامت نمى شويد.
بخشی از آب آشامیدنی شهر تازهآباد از چشمۀ میرهومر تأمین میشود. در دیماه ۱۴۰۱ به دلیل افزایش میزان منگنز محلول در آن رنگ آب چشمه تغییر کرد که باعث کدورت آب آشامیدنی منازل تازهآباد شد و هم اکنون آب گلآلود میخورند.
چو زین بوی خوشم دل هست ناخوش مزن از آب گل جانم در آتش
سیل ناگهانی یا سیل برقآسا سیلاب کوتاه مدتی که بهطور ناگهانی درون یک درهٔ خشک جریان یابد. اینگونه سیلها مخصوص مناطق خشک و کمبارانی است که رگبار شدید و کمدوامی در آن ببارد. این سیلابها در حین جریان مواد فراوانی را با خود حمل کرده و به شکل آب گلآلود غلیظی بستر خود را میپوشاند و اغلب احشام و حتی انسان را با خود میبرد و زیانهای فراوانی از خود بجای میگذارد.
هر که گوید گل رخسار تو ماند یا بهار آب گل بُردست و بادی در بهار انداخته
اشک و آه ماست بی حاصل، وگرنه از چمن باد بوی گل برون و آب گل می آورد
بی پرده گر قدمی سوی چمن بچمی هم جیب غنچه دری هم آب گل ببری
در مواردی در کتب غیرعلمی در مورد کثیف بودن خوک مسائل مختلفی مانند خوابیدن در گِل یا مدفوعخواری مطرح میشود. خوکها در طبیعت بهطور طبیعی مدفوعخواری نمیکنند و بیش از ۹۰٪ از گیاهان تغذیه میکنند. برخلاف باورهای رایج گروهی از خوکها حتی میوهها را قبل از خوردن در آب میشویند. این حیوانات بهدلیل اینکه سیستم تعریق ندارند، از آب گلآلود برای خنک کردن بدن خود استفاده میکنند؛ زیرا آب گلآلود دیرتر از آب معمولی بخار میشود.
هم اکنون به دلیل تخریب زیاد تنها با عملیات کوهنوردی میتوان بر بالای قلعه با تخته سنگهای عظیم مسطح آن رسید. قسمت بالای قلعه با گچ اندوده شده و داخل آن حوضی با ابعاد ۷ در ۳ متر و از جنس سنگ و ساروج قرار دارد که با استفاده از لولههای آب گلی نیممتری به اسم «گنگ» آب آن تأمین میشدهاست.
پیروزی علاءالدین در به دست آوردن کمک، او را تشویق کرد که از وضع وخیم سیاسی سنجر استفاده کند و به اصطلاح از آب گلآلود ماهی بگیرد. در این میان در تخارستان سرحد شمالی غز هم دو دستگیهایی به وجود آمدهبود. امیر زنگی بن خلیفه (حاکم تخارستان) با امیرقماج حکمران دستنشاندهٔ سنجر در بلخ، اختلاف پیدا کردهبود لذا غزهای ساکن در منطقه حکومتی را به کمک طلبیده آنها را برضد قماج تجهیز کردهبود ولی امیر قماج توانست با دادن وعدههای فریبنده، غزها را به سوی خود بکشاند و بالاخره در جنگی که میان آن دو رقیب رخ داد امیر قماج پیروز شد و توانست امیر زنگی و پسرش را اسیر کرده و به قتل برساند.
صبر گوارا کند هرچه ترا ناخوش است ساعتی از کف بنه آب گل آلود را
خون چمن بر ورق گل فشاند آب گل از نغمه بلبل چکاند
دارای قدرت و توان بیشتری برای تحمل شرایط سخت میباشد علاقه زیادی به آبتنی و توقف در آب دارد و آب گلآلود را ترجیح میدهند.
چند دکان کوچک نانوایی، قصابی، عطاری، دو قهوهخانه و یک سلمانی که همه آنها برای سد جوع و رفع احتیاجات خیلی ابتدایی زندگی بود تشکیل میدان ورامین را میداد. میدان و آدمهایش زیر خورشید قهار، نیم سوخته، نیم بریان شده، آرزوی اولین نسیم غروب و سایه شب را میکردند. آدمها، دکانها، درختها و جانوران از کار و جنبش افتاده بودند. هوای گرمی روی سر آنها سنگینی میکرد و گرد وغبار نرمی جلو آسمان لاجوردی موج میزد که به واسطه آمد و شد اتومبیلها پیوسته به غلظت آن میافزود. یک طرف میدان درخت چنار کهنی بود که میان تنه اش پوک و ریخته بود ولی با سماجت هرچه تمامتر شاخههای کج وکوله نقرسی خود را گسترده بود و زیر سایه برگهای خاک آلودش یک سکوی پهن بزرگ زده بودند که دو پسربچه در آنجا به آواز رسا شیربرنج و تخمه کدو میفروختند. آب گل آلود غلیظی از میان جوی جلوی قهوهخانه به زحمت خودش را میکشاند و رد میشد. تنها بنایی که جلب نظر را میکرد برج معروف ورامین بود که نصف تنه استوانهای ترک ترک آن با سر مخروطی پیدا بود. گنجشکهایی که لای درز آجرهای ریخته آن لانه کرده بودند، آنها هم از شدت گرما خاموش و چرت میزدند فقط صدای ناله سگی فاصله به فاصله سکوت را میشکست…
الهی آتش یافت با نور شناخت آمیختی و از باغ وصال نسیم قرب بر انگیختی با آتش دوستی آب گل سوختی تا دیدهٔ عارف را دیدار خود آموختی.