( آب معلق ) آب معلق. [ ب ِ م ُ ع َل ْ ل َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجازاً، آسمان : سنگ در این خاک مطبَّق نشان خاک بر این آب معلق فشان.نظامی.
معنی کلمه اب معلق در فرهنگ فارسی
( آب معلق ) مجازا آسمان
جملاتی از کاربرد کلمه اب معلق
زنخ را چو برسازم از زلف بند به آب معلق درارم کمند
تشکیل میشوند از قطرههای کوچک روغن که در آب معلق اند. سیال از مخلوط کردن روغن (معمولاً روغن معدنی) با آب با استفاده از عاملی معلق کننده تشکیل میشود تا مخلوط شدگی و ثبات ترکیب را افزایش دهد. نسبت رایج آب به روغن ۳۰ به ۱ است. افزودنیهای شیمیایی مبتنی بر گوگرد، کلر و فسفر اغلب برای ایجاد روانکنندگی فشار بالا به کار میروند. از آنجا که روغنهای معلق هم روغن و هم آب دارند، ویژگیهای خنککنندگی و روانکنندگی را در یک سیال برش ترکیب میکنند.
خودکار ژلهای یک خودکار رواننویس است که از جوهر استفاده میکند و در آن رنگدانه در یک ژل با پایه آب معلق است. از آنجا که جوهر مات است، در سطوح نرم نسبت به جوهرهای معمولی بیشتر استفاده شده و مانند خودکارهای گلولهای یا ماژیک به طور نمایان خود را نشان میدهد. از خودکارهای ژلهای میتوان برای انواع گوناگون نوشتاری و تصویرسازی استفاده کرد.
رودخانههای آسیای مرکز، حتی صدها کیلومتر دورتر از سرچشمه خود اغلب قهوهایرنگ و گلآلود هستند. این به این دلیل است که آب آنها حاوی «مارل خاکستری مایل به زرد یا لس» معلق است که برای مدت طولانی در آب معلق میماند.