اب رست

گیاهی که در شرایط مرطوب یا در آب رشد می‌کند
انگلیسی: rest
عربی: بقية، راحة، استراحة، الاستراحة، مسند، سكون، نوم، إجازة، رقاد، طمأنينة، متكأ، دعم، رويحة، معسكر الراحة، وقوف في منتصف بيت الشعر، بقي، توقف، أزال، استراح، استند، استجم، علق، علق الجلسات، طمأن، هدأ، علق آماله على

زان آتش و آب رست سروی کز فیض بهاء دین کشد نم

معنی کلمه اب رست در فرهنگستان زبان و ادب

آب رست
{hydrophyte, hygrophyte} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که در شرایط مرطوب یا در آب رشد می کند