اب رز

در فرهنگ فارسی: ( آب رز ) ( اسم ) ۱ - شراب باده می . ۲ - آب زهر . آب رز دادن .شراب خمر : آبی که ازشاخه های بریده تاک بچکد، باده ومی، آب زهر نام کوهی بناحیت همدان

آب رز را چون رخ احباب تو رنگ عقیق برگ رز را چون رخ اعدای تو رنگ زریر
خون خصم و آب رز د‌ر خنجر و در ساغرت همچو در مینا و لؤلؤ لعل و یاقوت مُذاب

معنی کلمه اب رز در لغت نامه دهخدا

( آب رز ) آب رز. [ ب ِ رَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در تداول شعرا، شراب. خمر :
آب رز باید که باشد در صفا چون آب زر
گر ز زَرّمغربی ساغر نباشد گو مباش.ابن یمین.، ابرز. [ اَ رَ ] ( ع ن تف ) ظاهرتر. آشکارتر.
ابرز. [ اَ رَ ] ( اِخ ) ابرج آباده فارس.
ابرز. [اَ رَ ] ( اِخ ) نام کوهی به ناحیت همدان. ( شعوری ).

جملاتی از کاربرد کلمه اب رز

رزم یلان بزم طرب خون عدو آب رزان بانگ رجز صوت غنا هَرّای توپ آوای نی
ز آب رز شربتی بساز حکیم که در آن شربت است صحت ما
می نیست آب رز که مسیح است در خواص انگور چیست مریم دوشیزه زای باغ