اب تاخت

معنی کلمه اب تاخت در فرهنگ معین

( آب تاخت ) (اِمر. ) ۱ - فشار آب ، نیروی آب . ۲ - پیشاب ، ادرار.

جملاتی از کاربرد کلمه اب تاخت

هومبان هالتاش شاه عیلام که آشور را در جاهای دیگر گرفتار دید، به بابل تاخت و تا شهر سیپ‌پار پیش رفت و با غنائمی به شوش مراجعت کرد و بعد از چند روز مرد و ب جای او، برادرش اورتاکو به تخت نشست. وی با آشور روابطی برقرار کرد؛ بدین معنی که آشور کمکی به عیلام نمود و دولت عیلام تندیس ایزد سیپ پار را که جزو غنائم آورده بود، مسترد داشت.
تا چو باد سحری تاخت سوی گلشن داد خیمه ظلم و جهالت همه بر باد آمد
ز گردان خاور سواری چون ابر برون تاخت با خشت و با خود و گبر
سر و سینه‌زنان به میدان تاخت آن کجا بود دست بسته پسر
تاخت در یزد چنان خنگ ستبدادی را کز میان برد به یکبارگی آزادی را
گفت : به اندازه يك تاخت اسب به من فرصت دهيد. گفتند: نه .
در ۱۵۵۱ میلادی فرمانده عثمانی تورگوت رئیس به غودش تاخت، جزیره را تاراج‌نمود و بیشتر باشندگان آن را به بردگی گرفت و به لیبی گسیلاند. میان ۱۵۶۵ تا ۱۵۸۰ میلادی گروهی از اهل جزیره مالت به غودش آمدند و جمعیت تازهٔ شهر را شکل‌دادند. میان ۱۷۹۸ تا ۱۸۰۰ ناپلئون بناپارت بر جزیره چیره‌بود.
پس از آن نیز با تاخت و تازهای دولت یونانی بلخ بار دیگر قلمرو شاهنشاهی اشکانی کوچک‌تر شد.
چنگ در دامان وصلش می‌زدم هجرش اندر تاخت، دامانم گرفت
شاه عباس بزرگ در آغاز سده هفدهم کوشید تا ارمنستان را باز پس بگیرد، و جنگ بین دو دولت صفوی و عثمانی از سال ۱۶۰۲ تا ۱۶۲۰ میلادی به طول انجامید. در آغاز امر صفویان توانستند قسمت شرقی ارمنستان را متصرف شوند، لیکن بزودی ناگزیر شدند دربرابر عثمانی عقب بنشینند. سرانجام با پیمان صلحی که در سال ۱۶۲۰ میلادی بین آن دو کشور بسته شد دولت عثمانی قسمت بزرگ ارمنستان را برای خود نگاه داشت، و لیکن مناطق مهم ایروان و نخجوان و قره‌باغ را به دولت صفوی وا گذاشت. بدین ترتیب ارمنستان در طول بیش از یک سده میدان تاخت و تاز و جنگ و ستیز سپاهیان عثمانی و صفوی و … بود و از ویرانگری‌ها و مصادره‌ها و سرقت‌ها و غارت‌ها که پیامد جنگ بود زیان دید.
ارمنستان بزرگ از زمان اشکانیان از عوامل عمدهٔ بروز اختلاف و آغاز جنگ و درگیری میان ایران و روم بود. موقعیت ارمنستان که در شمال غربی ایران در منطقه‌ای کوهستانی قرار داشت، برای هر دو سو از نظر نظامی بسیار مهم بود. روم با در دست داشتن ارمنستان می‌توانست هر وقت که بخواهد ایران را از شمال غرب و غرب مورد تاخت و تاز قرار دهد و با تصرف راه‌های نظامی آن، ایران را از ذخایر نظامی خود در شرق محروم سازد، چرا که پایتخت شاهنشاهی ساسانی در تیسفون در کنار رود دجله و فرات جای داشت. ارمنستان برای دولت ایران سر پل مهمی بود که از آن طریق می‌توانست به آسیای صغیر حمله کرده و خود را به دریای سیاه برساند.[یادداشت ۵]
فرض کنید که در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کرده‌اید و میان سه در باید یکی را انتخاب کنید. پشت یکی از درها یک ماشین است و پشت دو در دیگر دو بز. شما یکی از درها را انتخاب می‌کنید (مثلاً در شمارهٔ ۱). مجری برنامه که می‌داند پشت هر در چه چیزی است، در دیگری را باز می‌کند (مثلاً در شمارهٔ سه) و به شما نشان می‌دهد که پشتش یک بز است. بعد از شما می‌پرسد که «می‌خواهید در شمارهٔ ۱ را با شمارهٔ ۲ تاخت بزنید؟» آیا به سود شماست که انتخابتان را عوض کنید؟
علاءالدینْ تَکِش فرزند ایل ارسلان بود که از ۵۶۸ تا ۵۹۶ ه‍. ق. (۱۱۷۲ تا ۱۲۰۰ میلادی) به عنوان شاه خوارزمشاهی حکومت کرد. بعد از مرگ ایل ارسلان، پسرانش جلال‌الدین سلطانشاه و علاءالدین تکش، جهت جانشینی پدر به منازعه پرداختند. سرانجام در سال ۵۶۸ ه‍. ق. با استمداد تکش از قراختاییان در مقابل پرداخت خراج سالیانه‌ای، این منازعه به نفع تکش خاتمه یافت. اما اختلاف بعد از آن هم ادامه داشت و هر دو برادر در خراسان به تاخت و تاز پرداختند. تکش برای رفع این اختلاف خانگی که این بار بر سر خراسان بین آن‌ها پیش آمد، ناچار شد که میراث سلطان سنجر را به سلطانشاه برادرش واگذار کند. سرانجام سلطانشاه در سال ۵۸۹ درگذشت. تکش بعد از مرگ برادر خراسان را نیز به خوارزم ملحق کرد و بعد به ری لشکر کشید و در جنگ با طغرل سوم آخرین شاه سلجوقیان عراق و با قتل او در سال ۵۹۰ ه‍. ق. قلمروی سلجوقیان عراق را هم تصرف کرد. به تصرف درآوردن تمام میراث سلجوقی توسط او خلیفهٔ بغداد را که او نیز خواستار قسمتی از این میراث بود ناخرسند کرد. عواقب این ناخرسندی بعد از مرگ علاءالدین تکش در سال ۵۹۶ ه‍.ق به پسرش سلطان محمد خوارزمشاه رسید.
راند چونانکه پی تشنه رود آب حیات تاخت چونانکه سوی کشته چمد ابر مطیر
بعد از صفویان، نادر - آخرین جهانگشای بزرگ شرق - به گرجستان تاخت و بسیاری از مردم آنجا را با اکراه و اجبار به زادگاه خود خراسان کوچاند.
مبار زانش اگر تاخت بر زمانه کنند دهند گاو زمین را ز فرط زلزله رم
قره کلیسا بارها دچار زلزله، چپاول و ویرانی شده‌است. تاخت و تاز چنگیزخان مغول (سال ۱۲۲۰ میلادی/۶۱۷ ه‍.ق) و جانشینانش، یورش تیمور گورکان و بازماندگانش، تاخت و تاز سپاهیان عثمانی و جنگ‌های داخلی در آذربایجان از عوامل عمده‌ای هستند که نقش بازدارنده در مرمت و بازسازی کلیسا داشته‌اند. این کلیسا از دو بخش قدیمی سیاهرنگ و بخش جدید سفید رنگ تشکیل شده‌است که هر کدام برای خود تاریخچه ای دارد. در زمان حکومت هولاکوخان، چون «سرقوی خاتون» مادر هلاکو و «دوقوز خاتون» همسرش، مسیحی بودند، وی به مسیحیان توجه ویژه‌ای داشت و در این زمان برای بازسازی قره کلیسا گام‌هایی برداشته شد و هلاکو موقوفاتی برای آن مقرر کرد. همچنین کتیبه ای در کنار محرابِ بخش قدیمی کلیسا موجود است که نشان می‌دهد در سال ۱۳۱۹میلادی زلزله شدیدی در این منطقه به وقوع پیوست که موجب تخریب گسترده‌ای در این کلیسا شد اما مجدداً توسط فردی به نام اسقف بسداجی زاکاریا که از سال ۱۳۱۵ میلادی به سمت راهب ارشد کلیسا انتخاب شده بود، در دوره زمانی ۱۰ ساله تعمیر و بازسازی می‌شود.
بدو داد و فرمود تا گشت باز همی تاخت اندر نشیب و فراز
پسش در همی تاخت پیروز شاه پراکنده گشتند ایران سپاه
اسب ذهنت برحیا چون تاختی از ازل را تا ابد چون یافتی