اب افتاده
معنی کلمه اب افتاده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه اب افتاده
ابن اشعث با دهانى آب افتاده از طمع به دنبال اجراى خواسته پست ابن زياد و دستگيرى مسلم به راه افتاد.
دور از آن لبهای خندان چشم گریان کمال طفل آب افتاده را ماند که داری سرنگون
تا در آب افتاده عکس عارضت می نیاسوده است موج از اضطراب
عکس آن لبهای میگون در شراب افتاده است حیرتی دارم که: چون آتش در آب افتاده است؟
ز دوزخ گو مترسان داغ هجران دیده را زاهد کز آتش نیست باکی دور از آب افتاده ماهی را
نرها پس از حدوداً پنج دقیقه پس از ظهور، در یک رودخانه به طول حدود ۱۵ تا ۲۰ متر (۴۹ تا ۶۶ فوت) گشت میزنند و مادههایی را برای جفتگیری جستجو میکنند. آنها به این کار ادامه میدهند تا زمانی که از خستگی در آب افتادهاند غرق شوند. به محض ظهور، مادهها جفت میشوند، تخمهای خود را در آب میگذارند و در عرض حدود پنج دقیقه میمیرند. همه مگسهای در حدود سی دقیقه پس از ظهور میمیرند.
مساءله 29 - اگر ماهى روى آب افتاده باشد و بعلتىحال گريختن نداشته باشد، مثل اين كه با چيزى به او زده باشند و يا چيزى بلعيدهباشد كه مثل زهر بوده و ياعلتى ديگر داشته باشد اگر در اينحال كسى آن را بگيرد و از آب بيرون بيندازد و در خشكى بميردحلال است و اما اگر در آب مرده باشد حرام است ، و اگر شخصى زهر نامبرده را در آببريزد و ماهيها آن را ببلعند و روى آب بيفتند به طورى كهحال گريز از آنها سلب شود اگر مقصود آن شخص شكار ماهى بوده ديگران نمى توانندآن ماهيان را مالك شوند و اما اگر مقصود او شكار نبوده باشد مالك آنها نمى شود وديگران مى توانند ماهيان را بگيرند و مالك شوند،حال چه اينكه مقصود صاحب زهر ماهى معينى بوده باشد يا نه و اما اگر قصد شكار وتملك داشته بعيد نيست همين سلب حالت گريز از ماهى سبب ملكيت او شود بنابراين اگرديگران آن ماهى يا ماهيان را بگيرند مالك نمى شوند، و همچنين است صورتى كهبيحال كردن ماهى به سبب ديگر باشد مثل اينكه حيونرا در آب با گلوله بزند و حيوانروى آب بيفتد و خلاصه كلام اينكه بعيد نيستبيحال كردن ماهى به قصد شكار و تملك بهر وسيله كه باشد مانند حيازت سبب ملكيت آنباشد.
ادهم پدر ابراهيم بن ادهم مشهور، شخص صالح و زاهد و پرهيز كارى بود، روزى دربيرون شهر بخارى از نهرى وضوء مى گرفت ، و تصادفا آب نهر بهيرا مى آورد، وادهم بدون فكر آن بِه را از آب گرفته و خورد. سپس متوجه شد كه : اين به از باغمجاور روى آب افتاده است ، و مالك آن معلوم است ، و خود را ملزم ديد كه از صاحب باغ حليتبطلبد. ادهم آمد و در باغ را زد كنيزى از باغ بيرون آمد.
ادهم و سلطان بلخ ادهم پدر ابراهيم بن ادهم مشهور، شخص صالح و زاهد و پرهيز كارى بود، روزى دربيرون شهر بخارى از نهرى وضوء مى گرفت ، و تصادفا آب نهر بهيرا مى آورد، وادهم بدون فكر آن بِه را از آب گرفته و خورد. سپس متوجه شد كه : اين به از باغمجاور روى آب افتاده است ، و مالك آن معلوم است ، و خود را ملزم ديد كه از صاحب باغ حليتبطلبد. ادهم آمد و در باغ را زد كنيزى از باغ بيرون آمد.
شبى دختر بزرگ ايشان جناب رقيّه بنت الحسين عليهماالسلام را در خواب ديد كه فرمودبه پدرت بگو به والى بگويد ميان قبر و لحد من آب افتاده ، و بدن من در اذيّت است ؛بيايد و قبر و لحد مرا تعمير كند.
عمر در تلخی سرآید در شراب افتاده را ساحل از موج خطر باشد در آب افتاده را
در یک روش هوشمندانه و منحصربهفرد، نهنگهای قاتل با بیرون آوردن سر خود از آب و پیدا کردن مکان یخهایی که فکها بر رویشان آرمیدهاند، با شنا کردن گروهی باعث ایجاد موجهایی میشوند که تعادل یخ را برهم میزند و جانوران روی آن را به دریا میاندازد. در این هنگام گروه دیگری از نهنگها، فکهایی که به آب افتادهاند را شکار میکنند.
سیدا دارم دلی چون غنچه گل پر ز خون کوکب بختم در آب افتاده طالع شد زبون
میان سبزه آب افتاده بیهوش کشیده سبزه تنگ او را در آغوش
خلاصه ، اين اختلافات به واسطه تفاوت استعدادهاست و درستمثل اينكه يك نفر بر حقيقت يك چيز مطلع است و شخص ديگرى بر صورت آن و ديگرى برعكس آن كه در آينه و يا آب افتاده است و ديگرى بر تمثالى كه يك نقّاش از آن صورتكشيده باشد و مانند آن .
در دریائی که پا و سر پیدا نیست جان رفته و تن بر سر آب افتاده
در حملهای جداگانه در بانکوک، درساعت۱۳٫۰۰ به وقت گرینویچ در روز ۱۸ اوت ۲۰۱۵، یک وسیله انفجاری از بالای یک پل در نزدیکی اسکله قایقها در بندر ساتون پرتاب شد. این وسیله انفجاری، احتمالاً یک نارنجک بود و ظاهراً درقسمت شلوغ بندر در بانکوک پرتاب شد و در آب افتاده و منفجر شد. معاون پلیس ولسوالی گفت: «اگر این نارنجک در آب نیفتاده بود، قطعاً باعث ایجاد صدمات جانی میشد.» تنها صدماتی به پل وارد شد.
هر خیالی که ز خورشید در آب افتاده ست پیش رخسار تو لرزنده جواب است امروز
باد گلها را پریشان میکند هر صبحدم زان پریشانی مگر در روی آب افتاده چین