فعل سببی

معنی کلمه فعل سببی در فرهنگستان زبان و ادب

{causative verb, factitive verb} [زبان شناسی] ← سببی

جملاتی از کاربرد کلمه فعل سببی

گاهی عده‌ای سعی کرده‌اند با ساخت فعل سببی از یک فعل کنایی معنی گذرا را از معنی ناگذر متمایز کنند. مثلاً: «کاوه آش را پزاند» (گذرا) و «آش پخت» (ناگذر). در حالی که حتی در صورت ساخت چنین فعل سببی گذرا می‌توان از آن برداشت‌های متفاوت برای نقش فاعل کرد، به معنی اینکه «کاوه آش را پزاند» را می‌توان هم به معنی «کاوه آش را پخت گرفت» و هم به معنی «کاوه به کسی کمک کرد تا او آش را بپزد»، شبیه فعل سببی در «معلم دانش‌آموز را می‌نویساند.» که در آن فعل گذرای «نوشتن» سببی و برای یک مفعول دوم گذرا شده است؛ بنابراین برای اینکه در «پزاندن» فاعل همیشه یک نقش را انجام بدهد، باید حداقل در «پختن» فاعل همیشه یک نقش را انجام بدهد. در برخی از گویش‌های زبان پارسی یا زبان‌های دیگر ایرانی فعل‌های ارگتیو کمتر هستند یا به کل وجود ندارند، مثلاً در کردی کرمانجی دو نقش متفاوت فاعل در فعل «پختن» زبان پارسی با دو نوع فعل متفاوت نشان داده می‌شود که فعل گذرا، سببی فعل ناگذر است