فصلانه

معنی کلمه فصلانه در لغت نامه دهخدا

فصلانه. [ ف َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) آنچه قاضی در سر خرمن از رعیت دریافت کند. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه فصلانه

میر معصوم شخصی زاهد و متقی بود و همت و سخاوت را بحائی رسانیده بود که تا مردم اجلاف بهکر را نیز سوغات از هندوستان می‌فرستاد، و برای اکابر و اصاغر شهر مسانهه و مشاهره و میاومه و فصلانه و جمعگی مقرر نموده بود، امّا آخرها که بوطن رفت آن حسن سلوک نماند و بنابر وجهی مردم ازو متأذّی گشتند. گویند آبادگار بنوعی بود که تقلید می‌کرد که در محال جاگیر پاره جنگل برای شکار نگاه دارند.