فریب ده

معنی کلمه فریب ده در لغت نامه دهخدا

فریب ده. [ ف ِ / ف َ دِه ْ ] ( نف مرکب ) فریبنده. ( ناظم الاطباء ). فریب دهنده.

معنی کلمه فریب ده در فرهنگ فارسی

فریبنده . فریب دهنده

جملاتی از کاربرد کلمه فریب ده

خود فریبی باعث می‌شود تا ماهیت یک فرد و ماهیت «خویشتن» مورد پرسش قرار گیرد، به ویژه از نظر روان‌شناسی غیرمنطقی بودن همان مبنای است که این پارادوکس‌های خود فریبی در آن ریشه دارند. هم‌چنین استدلال شده‌است که تمامی افراد این ظرفیت و «استعداد ویژه» برای فریب دهی را ندارند. با این حال، دلیل‌تراشی تحت تأثیر عوامل زیادی چون اجتماعی شدن، جانبداری‌های شخصی، ترس و فشارهای شناختی قرار دارد. این چنین دلیل‌تراشی‌ها می‌تواند هم با نیت مثبت و هم با نیت منفی صورت گیرد؛ متقاعد کردن یک فرد تا دیدی خوشبینانه نسبت به یک وضعیت منفی داشته باشد و برعکس. در قبال آن، دلیل‌تراشی به تنهایی نمی‌تواند شرایط لازم برای خود فریبی را برآورده سازد، زیرا دلیل تنها یک شکل انطابقی است که فرآیندهای ذهنی می‌توانند به خود بگیرند.
با این حال، فرایند دلیل‌تراشی، نیت خود فریبی را مبهم می‌سازد. «برایان مکلالین»[پ] تشریح می‌نماید که این چنین دلیل‌تراشی‌ها در بعضی شرایط باعث خود فریبی می‌شود. هر گاه فردی که به گزاره (P) معتقد نیست، با انجام برخی کارها عمداً تلاش می‌کند، خود را وادار می‌نماید تا به (P) باور نماید یا به باور کردن به (P) ادامه دهد، در نتیجه این کارها باعث می‌گردد تا فرد به صورت غیرعمدی و با تفکر جانبدارانه به گزاره (p) باور پیدا کند یا به باور کردن به (p) ادامه دهد، از این‌گونه فریب دهی به نام خودفریبی یاد می‌شود. در این نوع فریب نیازی نیست تا فرد نیت فریب دهی داشته باشد.