فرگان

معنی کلمه فرگان در لغت نامه دهخدا

فرگان. [ ف َ ] ( اِ )آبجو. ( اشتینگاس ). بوزه. ( ناظم الاطباء ). || نام یک قسم شربت. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ).

معنی کلمه فرگان در فرهنگ اسم ها

اسم: فرگان (پسر) (فارسی) (تلفظ: fargan) (فارسی: فَرگان) (انگلیسی: fargan)
معنی: جشن با شکوه

جملاتی از کاربرد کلمه فرگان

با این حال هنوز جهادگران پیرو فرگان در کهکشان راه شیری حضور دارند.
خاندان پریگان یا فرگان (پارسی میانه: Farragān) یکی از خاندان‌های ممتاز ایران ساسانی بود. آن‌ها جزو هفت خاندان ممتاز ساسانی نبودند. به نام این خاندان در سنگ‌نوشته شاپور یکم بر کعبه زرتشت اشاره شده‌است. به گفته این سنگ‌نوشته، آن‌ها میزبان یکی از شاهزادگان به نام ساسان بودند و او را طبق سنت‌های ایرانی تربیت کردند. اگرچه در مورد پریگان‌ها اطلاعات بیشتری در دست نیست، اما این واقعیت که آن‌ها شاهزاده‌ای از خاندان ساسانی را میزبانی کردند و آموزش دادند، نشان می‌دهد که آن‌ها حداقل شایستگی انجام این وظیفه را داشته‌اند.
جمعیت شهر فرگان بر پایه نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ برابر با ۳۹۷۴ نفر بوده‌است.