فروک

معنی کلمه فروک در لغت نامه دهخدا

فروک. [ ف َ ] ( اِ ) مرغ جوان تخم ناکرده. ( برهان ).
فروک. [ ف ُ ] ( ع مص ) دشمن داشتن زن شوی را.( منتهی الارب ). کینه ورزیدن و گویند خاص کینه زن و شوی است. ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) دشمنی سخت. ( منتهی الارب ). دشمنی. ( از اقرب الموارد ).
فروک. [ ف َ ] ( ع ص ) زن دشمن شوی. ( منتهی الارب ).زنی که شوی خود را دشمن دارد. ( از اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه فروک

فروک کوهلمان (انگلیسی: Frauke Kuhlmann؛ زادهٔ ۲۷ سپتامبر ۱۹۶۶) بازیکن فوتبال اهل آلمان است.
کارل فروک (انگلیسی: Carl Froch؛ زادهٔ ۲ ژوئیهٔ ۱۹۷۷) بوکسور اهل بریتانیا است.
از فیلم‌سازان این دوره، منتظر رحمان اکبر با فیلم قهرمان برتر محصول ۲۰۱۰ و تنویر مکمل با فیلم قهرمان بی صدا محصول۲۰۰۷ قابل اشاره‌اند. نسل جدید سینمای بنگلادش در سالهای اخیر بسیار پرکار شده‌اند. تولید فیلم‌های بنگالی فقط مصرف داخلی ندارد و حوزه هند و پاکستان و حتی نپال را نیز در برمی‌گیرد. از فیلمسازان نسل جدید دالیوود مصطفی سرور فروکی با فیلم داستان مگس محصول ۲۰۱۳ قابل ذکر هست.