فراکشیدن

معنی کلمه فراکشیدن در لغت نامه دهخدا

فراکشیدن. [ ف َ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) پیش کشیدن. به سوی خود کشیدن. || بالا کشیدن. ( یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به فراز کشیدن شود.

معنی کلمه فراکشیدن در فرهنگ معین

(فَ. کَ یا کِ دَ ) (مص م . ) ۱ - پیش کشیدن ، به سوی خود کشیدن . ۲ - بالا کشیدن .

معنی کلمه فراکشیدن در فرهنگ عمید

۱. پیش کشیدن، به سوی خود کشیدن.
۲. بالا کشیدن.

معنی کلمه فراکشیدن در فرهنگ فارسی

۱ - پیش کشیدن بسوی خود کشیدن ۲ - بالا کشیدن ٠

معنی کلمه فراکشیدن در ویکی واژه

پیش کشیدن، به سوی خود کشیدن.
بالا کشیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه فراکشیدن

واژهٔ فرهنگ در پهلوی ساسانی به صورت «فره هنگ» آمده‌است که از دو جزء «فره» به معنای پیش و فرا؛ و «هنگ» به معنای کشیدن و راندن، ساخته شده‌است. در نتیجه «فرهنگ» به معنای پیش‌کشیدن و فراکشیدن است. به همین سبب است که در فارسی‌زبانان فرهنگ را سبب پیشرفت می‌دانند.