فراش خلوت

معنی کلمه فراش خلوت در لغت نامه دهخدا

فراش خلوت. [ ف َرْ را ش ِ خ َل ْ وَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فراش مخصوص خلوت خانه شاه و غیره. ( یادداشت به خط مؤلف ). آنکه اتاق را فرش میکند و خدمت اطاق امرا و قصر پادشاهی سپرده به اوست. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه فراش خلوت در فرهنگ فارسی

فراش مخصوص خلوت خانه شاه و غیره آن که اتاق خود را فرش می کند و خدمت اطاق امرا و قصر پادشاهی سپرده باوست .

جملاتی از کاربرد کلمه فراش خلوت

این پل ز آثار دوران سلجوقیان است و در دوره های صفویه، قاجاریه و پس از آن بارها و مرمت شده است از جمله در زمان ناصرالدین شاه قاجار به دست حاج میرزا بیک نوری فراش خلوت شاه با هزینه بیست و چهار هزار تومان بازسازی شده است.
او فرزند دوستی چوپان بود، ابتدا جزو غلام بچگان ناصرالدین شاه بود. سپس فراش خلوت و در سال ۱۳۰۰ق پیشخدمت شاه شد.