فرازین

معنی کلمه فرازین در لغت نامه دهخدا

فرازین. [ ف َ ] ( ع اِ ) ج ِ فرزان. ( منتهی الارب ).
فرازین. [ ف َ ] ( ص نسبی ) بالایی. فرازی. اعلی. ضدفرودین. ( از آنندراج ). رجوع به فراز و فرازی شود.

معنی کلمه فرازین در فرهنگ فارسی

فرازی . اعلی

معنی کلمه فرازین در فرهنگ اسم ها

اسم: فرازین (پسر) (فارسی) (تلفظ: farāzin) (فارسی: فَرازین) (انگلیسی: farazin)
معنی: بالایی، فرازی، اعلی

جملاتی از کاربرد کلمه فرازین

به تدریج، یک خدا به نام پرجاپتی به عنوان خالق و سرور موجودات شناخته شد که بعدها، نام برهما به خود گرفت. در ریگ‌ودا، خدای آسمان با دخترش می‌آمیزد و نطفهٔ او در سپیده‌دم بر زمین می‌ریزد. تا روزگار برهماناها، این عمل به پرجاپتی نسبت داده‌می‌شد که در متون کهن به عنوان خدای «زرین تخمه» مشهور بود. نطفهٔ زرین او در آب‌های کیهانی ریخت و پرورش یافت به دو نیم شد: پوستهٔ فرازین آسمان را تشکیل داد و پوستة زیرین، زمین را شکل بخشید، در حالی که خورشید زردهٔ زرین آن بود. حتی در کیهان‌شناسی متأخرتر هندی، جهان را تخمهٔ برهما می‌خوانند و به صورت گویی بسته تلقی می‌کنند.
Ḿ ، ḿ یا M اکسان اگو یکی از حروف پین‌یین است که برای نگارش زبان چینی به خط لاتین مورد استفاده قرارمی‌گیرد. ḿ نشان‌دهندهٔ نواخت فرازین بالاست.
آن‌ها جهان را به دو بخش فرودین و فرازین تقسیم می‌کردند که بخش فرودین آن عالم زمینی و بخش فرازین آن عالم افلاک و نفوس آسمانی بود.