فتمه

معنی کلمه فتمه در لغت نامه دهخدا

( فتمة ) فتمة. [ ف َ م َ ] ( ع اِ ) نوعی گیاه. ( دزی ج 2 ص 240 ).

معنی کلمه فتمه در فرهنگ فارسی

نوعی گیاه

جملاتی از کاربرد کلمه فتمه

فتمه سر، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان صومعه‌سرا در استان گیلان ایران است.
در گردهمایی بین الملیی فوتبال برای دوستی کودکان اشخاص ذیل: وکتور زابکوف (رئیس کلی پی جی اس سی گازپرام), فتمه صموره (سکرتر جنرال فدراسیون فوتبال فیفا), فیلیپ لیفلاک (مدیر مالی فیفا), جولیا ببتیسته (بازیکن برازیلی), ایوان زمورنا (بازیکن خط حمله چیلی), الیکسندر کرژکوف (بازیکن روسی) همراه با میهمان دیگر و در رشد ارزش‌های انسانی میان نسل جوانان فعالیت دارند اشتراک ورزیده بودند.