فارح

معنی کلمه فارح در لغت نامه دهخدا

فارح. [ رِ ] ( ع ص ) فَرِح. رجوع به فَرِح شود.

جملاتی از کاربرد کلمه فارح

رولینز در دوران جوانی، مجموعه آثار داک سویج را الهام‌بخش یافت و یک مجموعه سنگین از داستان‌های معروف نشریات زرد دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ را هم بدست آورد. او به داستان‌های کاوش‌های هاوارد کارتر و کشف معبد باستانی فارح در مصر متعلق به توت‌عنخ‌آمون علاقه داشت؛ تا جایی که این داستان واقعی الهام‌بخش او در نوشتن رمان حفاری، داستانی دربارهٔ یک باستان‌شناس به نام هنری کانکلین و خواهرزاده‌اش سام که موفق به کشف شهر باستانی پر از گنج و یک نفرین اینکاها در جنگلهای آند شدند؛ بود. او همچنین از خواندن مجموعه داستان‌های اوز اثر ال. فرانک باوم، رمان تارزان اثر ادگار رایس باروز و سه‌گانه نارنیا اثر سی. اس. لوئیس لذت می‌برد. همچنین تأثیراتی هم از ژول ورن و اچ. جی. ولز گرفت. تا حدی که او از کارهای این دو به عنوان سکویی برای خلق رمان‌های معاصر مشابه، مملو از چیزی که خودش آن را سه M داستان یعنی جادو، درگیری و هیولا (Magic, Mayhem, Monsters) می‌نامد استفاده کرد.