عمرو بن حمق خزاعی

معنی کلمه عمرو بن حمق خزاعی در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] عَمرو بن حَمِق خُزاعی(درگذشت ۵۰ق) از صحابه پیامبر(ص) و یاران امام علی(ع) و امام حسن(ع) است. وی در جنگ جمل، نهروان و صفین شرکت کرد. عمرو بن حمق به دست افراد معاویه به شهادت رسید و سر او نخستین سَری در اسلام است که شهر به شهر گردانده شد. نام وی در شمار راویان احادیثی از پیامبر (ص) ازجمله حدیث غدیر نیز دیده می شود.
عمرو بن حمق بن کاهن بن حبیب خزاعی از قبیله خزاعه است. درباره زندگی او پیش از اسلام اطلاع چندانی در دست نیست. اما از آنجا که درباره او گفته شده که به سن هشتاد سالگی رسید و اینکه سال شهادت او را سال ۵۰ق دانسته اند، می توان گفت او دست کم سی سال قبل از هجرت به دنیا آمده است.
عمرو بعد از صلح حدیبیه به نزد پیامبر(ص) رفت و اسلام آورد. وی از اصحاب پیامبر(ص) بود و از ایشان احادیثی حفظ کرد و جبیر بن نُفَیر، رفاعة بن شداد و دیگران از وی حدیث روایت کرده اند. وی همچنین از روایان حدیث غدیر است. همچنین نقل است روزی عمرو رسول خدا(ص) را سیراب کرد، آن حضرت در حق وی چنین دعا کرد: «اَللّهُمَّ مَتِّعهُ بِشَبابِه» خدایا او را از جوانی اش بهره مند ساز. عمرو نیز به برکت این دعا، هشتاد سال بر او گذشت ولی یک موی سفید در رویش دیده نشد.

جملاتی از کاربرد کلمه عمرو بن حمق خزاعی

با مرگ مغیره بن شعبه، زیاد بن سمیه والی کوفه شد و شش ماه در آنجا و شش ماه در بصره بود. ابن سمیه حجر را بخود نزدیک ساخت و او را گرامی داشت، ولی هنگامی که به بصره می‌رفت، به حجر دربارهٔ رفتارش نصیحت کرد. با رفتن زیاد به بصره، علویان فرصت یافتند تا پیرامون حجر گرد آیند. هنگامی که عمرو بن حریث جانشین زیاد به آنان اعتراض کرد، وی را سنگسار کرده، به قصر راندند و بر شهر چیره شدند. عمرو نیز اوضاع شهر را به آگاهی زیاد رسانید و او نیز پس از چند روز به کوفه آمد و با احضار بزرگان و اشراف کوفه دستور داد هر کدام اعضای قبیله خود را از سپاه حجر جدا کنند. نخبگان قبایل کوفه نیز چنان کردند اما همچنان سپاه حجر قابل توجه بود. زیاد می‌دانست توان رویارویی با حجر را ندارد، از اشراف یمنی خواست که به حجر حمله کنند. حجر برای جلوگیری از جنگ داخلی، دستور به پراکندگی یارانش داد و خود نیز به پناه برخی بزرگان علوی کوفه رفت. زیاد از محمد اشعث کندی خواست حجر را دستگیر کند. حجر پیام داد اگر به او امان دهد و نزد معاویه بفرستد، خود را تسلیم می‌کند. زیاد قبول کرد. حجر تسلیم شد و زیاد او را زندانی نمود. یکی از یاران حجر به نام عمرو بن حمق خزاعی به موصل فرار کرد، اما مأموران والی او را دستگیر کردند و کشتند.