عمر فزاری

معنی کلمه عمر فزاری در لغت نامه دهخدا

عمر فزاری. [ ع ُ م َ رِ ف َ ] ( اِخ ) ابن هُبَیْرةبن سعد. رجوع به ابن هبیرة ( ابوالمثنی... ) و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 230، الکامل ابن اثیر ج 5 ص 37، رغبةالامل ج 2 ص 77 و تاریخ مسعودی ج 5 ص 458.

معنی کلمه عمر فزاری در فرهنگ فارسی

ابن عبیره بن سعد

جملاتی از کاربرد کلمه عمر فزاری

عراق تا سال ۷۴۹/۷۵۰، هنگامی که سپاهی عباسی واسط را محاصره کرد و واپسین فرماندار عراق، یزید بن عمر فزاری را وادار به تسلیم کرد، به عنوان یک استان اموی باقی ماند.