عمر حضرمی

معنی کلمه عمر حضرمی در لغت نامه دهخدا

عمر حضرمی. [ ع ُ م َ رِ ح َرَ ] ( اِخ ) ابن احمد ( یا محمد ) بن تقی بن عبداﷲ حضرمی ، مکنی به ابومسلم و مشهور به ابن خلدون. وی ریاضی دان ، طبیب و از حکیمان اندلس و از اشراف اشبیلیة بوده است که به سال 449 هَ.ق. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ).رجوع به ابن خلدون ( ابومسلم عمربن... ) و مآخذ ذیل شود: اخبار الحکماء ص 162 و طبقات الاطباء ج 2 ص 41.

معنی کلمه عمر حضرمی در فرهنگ فارسی

ابن احمد بن تقی بن عبدالله حضرمی مکنی به ابو مسلم و مشهور به ابن خلدون وی ریاضی دان و طبیب و از حکیمان اندلس و از اشراف اشبیلیه بوده است که بسال ۴۴۹ قمری درگذشت

جملاتی از کاربرد کلمه عمر حضرمی

علاء بن الحضرمی (به عربی: العلاء بن الحضرمي) وی صحابی پیامبر اسلام، محمد و از نگارندگان قرآن برای محمد بود. محمد برای دعوت به اسلام، وی را به سوی بحرین فرستاد. پس از اینکه اهالی بحرین مسلمان شدند، محمد وی را به عنوان امیر بحرین گماشت، ابوبکر نیز در زمان خلافتش وی را ابقا کرد اما عمر حضرمی را پس از اینکه از دستورهای مبنی بر عدم حملهٔ دریایی، سرپیچی کرد برکنار ساخت و پس از درگذشت فرماندار بصره عتبة بن غزوان، عمر حضرمی را به این منصب گماشت. در جنگ‌های ارتداد ابوبکر لشکر یازده‌گانه‌ای را برای نبرد با مناطق گوناگون از قلمرویش که از اسلام خارج شدند ترتیب داده بود، یکی از این لشکرها به فرماندهی حضرمی به سوی بحرین که اهالیش از اسلام برگشته بودند فرستاده شد که وی مرتدهای بحرین را سرکوب کرد. وی در ۱۴ ه. ق درگذشت.