علی کاشی

معنی کلمه علی کاشی در لغت نامه دهخدا

علی کاشی. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) ( میر... ) وی معاصر شاه عباس اول بود و شعر نیز میسرود. نصرآبادی ابیاتی از اشعار او را نقل کرده است. رجوع به تذکره نصرآبادی فصل سیزدهم ص 484 شود.
علی کاشی. [ ع َی ِ ] ( اِخ ) ابن محمد مشهور به نصیرالدین کاشی. متکلم و فقیه و محدث متوفی در سال 755 هَ. ق. و شهرت اورا حلی نیز آورده اند. او راست : 1- الاعتراضات علی تعریف الطهارة. 2- تعلیقات علی هامش شرح الاشارات. 3- حاشیه بر شرح التجرید اصفهانی. 4- حاشیه بر شمسیه. 5-شرح طوالع بیضاوی. ( از معجم المؤلفین از فوائدالرضویه عباس قمی ج 1 ص 326 و تذکرةالمتبحرین ص 490 ).
علی کاشی.[ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) ابن مراد کاشی. ملقب به علاءالدین. متوفی در سال 624 هَ. ق. او راست : زبدةاللغة به زبان فارسی ، که در دو قسمت است قسمت اول در اسماء و قسمت دوم در افعال. ( از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 953 ).

معنی کلمه علی کاشی در فرهنگ فارسی

ابن مراد کاشی ملقب به علائ الدین متوفی در سال ۶۲۴ قمری اوراست : زبده اللغه بزبان فارسی که در دو قسمت است قسمت اول در اسمائ و قسمت دوم در افعال

جملاتی از کاربرد کلمه علی کاشی

طالب برای اینکه بتواند هرچه زودتر مدارج ترقی را بپیماید راه کاشان را در پیش گرفت که اقوام مادری اش در آنجا مردمانی سرشناس بودند. از شمار خویشان مادری طالب، مشهورتر از همه، شوهر خاله او حکیم نظام الدین علی کاشی، پزشک دربار تهماسب یکم صفوی (۹۳۰–۹۸۴ هجری قمری) و محمد خدابنده (۹۸۵ – ۹۹۶ هجری قمری) بود. حکیم رکنای مسیح، پسرخاله طالب و فرزند همین نظام الدین علی است که از شاعران مشهور دورة صفوی به‌شمار می‌رود، رکنا رابطه‌ای بسیار نزدیک با طالب داشت و در برخی سفرهای او در هند همراهش بود. برادر رکنا، نصیرای کاشی نیز، ستی النساء خواهر طالب را به زنی داشت.