عبدالقادر بغدادی

معنی کلمه عبدالقادر بغدادی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَغْدادی، عبدالقادر بن عمر بن بایزید بن احمد ۰۳۰-۰۹۳ق / ۶۲۱-۶۸۲م ، ادیب و لغت شناس است.
وی در بغداد متولد شد و در همین شهر به تحصیل پرداخت . علاوه بر زبان فارسی ، زبان ترکی را نیز فرا گرفت و هنگام خروج از بغداد هر زبان عربی ، ترکی و فارسی را نیک آموخته بود. بغدادی چنان شیفته مصر شده بود که تا ۰۷۷ق /۶۶۶م در آن جا ماند. وی در این مدت بخش عظیمی از خزانه الادب تا شاهد ۶۹ را نوشته بود، سپس راهی استانبول شد و پس از ماه اقامت در آن جا بار دیگر به قاهره رفت . وی در مصر به ابراهیم پاشا کتخدا که از طرف دولت عثمانی والی مصر بود، تقرب یافت . پاشای مصر چنان شیفته بغدادی شد که پس از چند سال ۰۸۵ق /۶۷۴م وقتی از سمت خود معزول شد و به دیار خود بازمی گشت ، بغدادی را نیز با خود برد. عبدالقادر در ادرنه به وزیر احمد پاشا بن محمد کوپریلی از رجال دولت تقرب یافت و او که شیفته رجال علم بود، بغدادی را مورد توجه خویش قرار داد. بغدادی نیز حاشیه خود بر شرح بانَت سُعاد از ابن هشام را به وی تقدیم کرد. در همین اثنا، با سلطان محمد بن سلطان ابراهیم آشنا شد و خزانه الادب را که تألیف آن از ۰۷۳ تا ۰۷۸ق به طول انجامیده بود، به نام این سلطان کرد. وی در طول اقامت در ادرنه با محبی صاحب خلاصه الاثر که پدرش با بغدادی سابقه دوستی داشت ، نیز دیدار کرد. بنا به قول محبی، وی در آن جا سخت مورد احترام مردم بود. عبدالقادر سرانجام به قاهره رفت و در همان جا درگذشت .

جملاتی از کاربرد کلمه عبدالقادر بغدادی

فردوسی در شمار پهلوانان کیخسرو از دسته‌ای به نام فریدونیان نام برده، که ریاستش با اشکش بوده است. او ممکن است یکی از امرای محلیِ تاریخی ـ افسانه‌ایِ عصر اشکانیان بوده باشد که هر کدام سپاه و درفش ویژهٔ خود را داشتند، اما مطیع شاه بودند (نک‍: صفا، ۵۸۷). در مجمل التواریخ (ص ۹۱) اشکش پسر قباد پسر کاوه به‌عنوان یکی از ۲۰۰‘۱ اسپهبد کیخسرو آمده است. طبری (۱ / ۵۸۳–۵۸۴) و بیرونی (ص ۱۱۴) در ذکر شاهان اشکانی از اشکان بن اش نام می‌برند. وُلف (ص ۶۳) و عبدالقادر بغدادی (ص ۱۱) به جای اشکش، اشکن می‌آورند. مسعودی (۱ / ۲۵۹) به جای «اش»، «آس» می‌نویسد.
عبدالقادر بغدادی در کتاب الفرق بین الفرق آورده است که سه دسته حقایقیه، طرائقیه و اسحاقیه را تا زمانی که همدیگر را تکفیر نکنند، یک فرقه دانسته می‌شوند و همگی از شاخه‌های کرامیه هستند. حماقیه و سورمیه از دیگر شاخه‌های این فرقه است.