معنی کلمه طرحه در لغت نامه دهخدا ( طرحة ) طرحة. [ طَ ح َ ] ( ع اِ ) چادر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) : گل از شقه غنچه پیوسته خندان چو از طرحه مهد یکروزه کودک.؟ ( از جنگی خطی مورخ بسال 641هَ. ق. ).|| طیلسان ایرانیان. ( فرائدالدریة ).
جملاتی از کاربرد کلمه طرحه فرشهای شرقی طرحهای بسیار متنوعی دارند اما عناصر طراحی شرقی در آنها قابل شناسایی است. هر گره فرش میتواند معادل یک «پیکسل» از یک تصویر باشد. بافندگان و طراحان ماهر، طرحههای پیچیده تری برای گرهها استفاده میکنند.