طاهرلو

معنی کلمه طاهرلو در لغت نامه دهخدا

طاهرلو. [هَِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قروه ٔشهرستان سنندج ، واقع در 26هزارگزی جنوب خاور گل تپه و 6هزارگزی خاور دلی محمد. کوهستانی و سردسیر است ، با650 تن سکنه. آب آن از چشمه ها. محصول آنجا غلات ، انگور، لبنیات و صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن مالرو است. تابستان از طریق بهار و جمشیدآباد میتوان اتومبیل برد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
طاهرلو. [ هَِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان ، واقع در 48 هزارگزی باختر قیدار و 36هزارگزی راه مالرو عمومی. کوهستانی و سردسیری است ، با 170 تن سکنه. آب آن از قزل اوزن. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان گلیم و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

معنی کلمه طاهرلو در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان خدابنده لوبخش قروه شهرستان سنندج در ۲۶ کیلومتری جنوب شرقی گل تپه و ۶ کیلومتری مشرق ولی محمد : کوهستانی و سردسیر : سکنه ۶۵٠ تن : آب از چشمه ها : محصول غلات انگور صیفی لبنیات : شغل زراعت و گله داری .
دهی جزئ دهستان قشلاقات افشار قیدار شهرستان زنجان .

معنی کلمه طاهرلو در ویکی واژه

اصطلاح سرزمینی و جغرافیایی در ایران که در اصل به معنی اهل یا سکنه روستایی که توسط شخص یا اسطوره‌ای بنام طاهر ایجاد گشته است.

جملاتی از کاربرد کلمه طاهرلو

هیزان (Hizan): هیزان از ایلات کُرد ساکن موش در کردستان ترکیه می‌باشد. هیزانلو که به هیزولانلو و ایزانلو نیز شهرت دارند و شاخه ای از ایل شادلو بشمار می‌روند. کسروی شادلو‌ها را از روادی‌ها دانسته‌است. شادلو شامل آجقانلو، االنلو، بدرانلو، برسوکانلو، بوطالبانلو، بوربوری، بوغانلو، پوشوالنلو، جابانلو، جوکانلو، چوسؤالنلو، خادمانلو، خانیانلو، خنضرانلو، دوراقانلو (این تیره به شاخه‌های متعددی از جمله تمانلو، اوتانلو، قوجوالنلو، بحرانلو و طاهرلو تقسیم می‌شوند)، قراقاشلو، قرکانلو، کپکانلو، کچرانلو، کوپالنلو، گریوانلو، گلمانلو و هیزانلو می‌باشد. پاپلی یزدی، ایزانلو را جزء شانزده طایفه کوچ نشین خراسان نوشته‌است که در حد فاصل مراوه تپه و شاه جهان ییلاق قشلاق می‌کنند.