صینی

معنی کلمه صینی در لغت نامه دهخدا

صینی. ( ص نسبی ) نسبت است به صین ( چین ).
صینی. ( ص نسبی ) نسبت است به صینیه و آن شهرکی است زیر واسط.
صینی. ( اِخ ) حسن بن احمدبن ماهان ، مکنی به ابوعلی. او از احمدبن عبید واسطی و از او ابوبکر خطیب روایت کند. وی قاضی و خطیب صینیه بود.

معنی کلمه صینی در فرهنگ عمید

= سینی

معنی کلمه صینی در فرهنگ فارسی

منسوب به صین ( چین ) ۱ - از مردم چین چینی . ۲ - ساخته محصول چین : اترج صینی . ۳ - ظرف چینی . ۴ - سینی : خاتون آن خواجه صینیی عالی پر حلوا حضرت خداوندگار فرستاد .
حسن ابن احمد بن ماهان مکنی بابوعلی

جملاتی از کاربرد کلمه صینی

بدین ترتیب بونصر صینی را مأمور کردند تا به مذاکره با سلجوقیان برود.