صونه

معنی کلمه صونه در لغت نامه دهخدا

( صونة ) صونة. [ ص َ ن َ ] ( ع اِ ) طبله عروس که بخور و لوازم آرایش در آن نهد. عتیده. ( اقرب الموارد ). طبله که در آن خوش بوی نگاه دارند. ( منتهی الارب ). بویدان.

جملاتی از کاربرد کلمه صونه

برخى عارفان گفته اند: ( العلم من شرطه لمن خدمه انيجعل الناس ‍ كلهم خدمه و اوجب صونه عليه كما يصون من عاش ، عرضه و دمه :):از شرايط فراگيرى و خدمت به دانش ، آن است كه همه مردم را به نوكرى علم دارد.صيانت علم را بر خويشتن فرض شمارد همان طور كه خون و آبروى معاشران و خانوادهخويش را پاس مى دارد.