صورت جسمیه

معنی کلمه صورت جسمیه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صورت جسمیه، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای جوهریت قابل ابعاد، و عامل فعلیت هیولی است.
یکی از اقسام پنج گانه جوهر، صورت است، یعنی جوهر حالّ در شیء که سبب خروج شیء از قوّه به فعلیت می شود و بر دو قسم است: صورت جسمیه و صورت نوعیه.
قسم اول
صورت جسمیه عبارت است از: جسمیت اجسام و آنچه جوهریت جسم به آن است، و به عبارت دیگر؛ جوهریت قابل ابعاد (یا امتداد جسمانی و شکل) که محل، یعنی هیولی، بدون او تقرّر و وجودی ندارد و مشترک در تمام اجسام است.
قسم دوم
صورت نوعیه، منشا صدور افعال مختلف و مختص به هر نوع است، زیرا هر یک از انواع مختلف، دارای آثار مخصوصی است که نمی توانند ناشی از صورت جسمیه باشند، چون صورت جسمیه که مقوّم جسمیت و حالّ در هیولی است در تمام اجسام یکسان است و نمی تواند منشا آثار مختلف باشد؛ پس آنچه منشا اختلاف انواع و آثار و خواص آنهاست امری دیگر است که مقوّم نوعیت است نه جسمیت و آن، صورت نوعیه است. صورت جسمیه را صورت عام هم می گویند، چنان که صورت نوعیه را صورت خاص گویند.
دیدگاه ملاصدرا
...

جملاتی از کاربرد کلمه صورت جسمیه

در نظر حکمای اسلامی، حقیقت هر یک از اجسام در صورت جسمیه و صورت نوعیهٔ آن تعین پیدا می‌کند ولی صورت جسمیه، پیوسته در یک سلسله مشخصات که کمیت و کیفیت از مهم‌ترین آن‌هاست، پدیدار می‌شود.
جسم طبیعی مجموع مرکب از هیولی و صورت جسمیه است، و آن را جرم اتصالی و واقعیّت ممتدّ و کشش‌دار می‌خوانیم به منزله پوششی است که یک واقعیّت دیگر آن را به خود گرفته‌است که ما آن واقعیّت را هیولی می‌نامیم.