صوبه دار

معنی کلمه صوبه دار در لغت نامه دهخدا

صوبه دار. [ ص َ ب َ / ب ِ ] ( نف مرکب ) دارنده صوبه. حاکم وفرمانروای صوبه : ناصرخان حاکم و صوبه دار آن مملکت روانه جلال آباد و از آنجا به پیشاور... آمد. ( مجمل التواریخ گلستانه ص 77 ). رجوع به صوبه شود.

معنی کلمه صوبه دار در فرهنگ معین

(صَ بِ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) حاکم .

معنی کلمه صوبه دار در فرهنگ عمید

حاکم، والی، فرماندار.

معنی کلمه صوبه دار در فرهنگ فارسی

( صفت ) حاکم والی .

معنی کلمه صوبه دار در ویکی واژه

حاکم.

جملاتی از کاربرد کلمه صوبه دار

کتاب هزاره‌ها و هزارستان که از منابع درجه یک به‌شمار می‌رود، به گفته گروه تحقیق، به کمک حسین صوبه دار فرزند سوم رجب علی خان رهبر جغتو نوشته شده‌است. معلومات این کتاب دربارهٔ هزاره‌ها و سرزمین آن‌ها تا جایی درست و قابل تأمل است.