صغانی

معنی کلمه صغانی در لغت نامه دهخدا

صغانی. [ ص َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به مدینه صغانیان. ( منتهی الارب ). نسبت است به صغان ، چغان و در این نسبت صاغانی نیز گفته اند و آن خلطی است. رجوع به صاغان شود.
صغانی. [ ص َ ] ( اِخ ) احمدبن محمد. رجوع به احمدبن محمد صاغانی شود.
صغانی. [ ص َ ] ( اِخ ) حسن بن محمدبن حسن. رجوع به رضی الدین صغانی شود.
صغانی. [ ص َ ] ( اِخ ) فضل بن عباس مکنی به ابوالفضل. از مشاهیر فقها و محدثین است و در فقه و حدیث آثاری معتبر دارد. وی به سال 420 هَ. ق. درگذشت. ( قاموس الاعلام ترکی ).
صغانی. [ ص َ ] ( اِخ ) محمدبن اسحاق. رجوع به محمدبن اسحاق صغانی شود.

جملاتی از کاربرد کلمه صغانی

ربع سوم، دربرگیرنده جوزجانان و بلخ و صغانیان است و ربع چهارم، دربرگیرنده ماوراءالنهر است. ابن فقیه (قرن ۳ هـ.
گستره پهناور خراسان، در دوره اسلامی، به چهار بخش (یا ربَع) تقسیم می‌شد که شهرهای مهم این منطقه، مرکز یا کرسی هر یک از بخش‌های چهارگانه بودند. نیشابور، در تقسیمات جغرافیایی خراسان بزرگ همواره به عنوان یک ربع بزرگ، از اهمیت زیادی برخوردار بود. و مرکز این ربع، شهر نیشابور؛ تنها شهر عمده خراسان است که تاکنون در قلمرو ایران کنونی باقی مانده است. در اوایل دوره اسلامی و در دوره امویان، در زمان امارت زیاد بن ابیه، وی با الگوگیری از روش ساسانیان در اداره خراسان، آن منطقه را به چهار بخش، تقسیم نمود؛ مرو، نیشابور، فاراب و هرات، و هر منطقه را به یکی از سردارانش سپرد. احمد بلاذری (قرن۲و۳ قمری)، خراسان را دربرگیرنده چهار ربع (بخش) دانسته و می‌گوید: خراسان، چهار ربع دارد. ربع اول، ایرانشهر است و آن دربرگیرنده نیشابور و قهستان و هرات و توس است. ربع دوم، دربرگیرنده مروان (دو مرو) و سرخس و نسا و ابیورد و طالقان و خوارزم است. ربع سوم، دربرگیرنده جوزجانان و بلخ و صغانیان است و ربع چهارم، دربرگیرنده ماوراءالنهر است.
ربع سوم، دربرگیرندهٔ جوزجانان و بلخ و صغانیان است و ربع چهارم، دربرگیرندهٔ ماوراءالنهر است. ابن فقیه (قرن ۳ هـ.
اعراب نام‌های شهرها و مناطق ماوراءالنهر را همچنان مانند گذشته باقی گذاشتند؛ اما نام بعضی مناطق و شهرها را برای سهولت در تلفظ تغییر دادند؛ برای مثال سمرکند را سمرقند و چغانیان را صغانیان خوانند. بسیاری از جغرافی‌دانان مسلمان خراسان را از ماوراءالنهر جدا دانسته‌اند؛ اما مقدسی ماوراءالنهر را به اسم هیتل (هیطل)، قسمتی از خاوران دانسته، دراین‌باره چنین می‌گوید: «ابوزید (بلخی) خاوران را سه بخش برشمرده، خراسان، سکستان، ماوراءالنهر ولی من آن را به یک بخش در دو سوی جیحون خوانده هریک را به پایه گزارش نامیده‌ام… سرزمین خاوران را دو برادر به نام هیطل و خراسان، دو پسر عالم بن سام بن نوح، آباد کرده‌اند پس این سوی نهر به نام هیاطله خوانده می‌شود.». او دلیل این نام‌گذاری را این‌گونه توضیح داده‌است: «اگر پرسند که چرا مانند دیگر مردم هر سوی را سرزمینی جداگانه نشناساندی مگر نبینی خود مردم گویند خراسان و ماوراءالنهر؟ درپاسخ گفته شود ولی همین مردم نیز از مرزهای قومس تا طراز را خراسان می‌نامند».