صربه

معنی کلمه صربه در لغت نامه دهخدا

( صربة ) صربة. [ ص َ رَ ب َ ] ( ع اِ ) رجوع به صربه شود.
صربة. [ ص َ ب َ ] ( اِخ ) جایگاهی است در شعر.
صربه. [ ص َ رَ ب َ] ( ع اِ ) گیاه نیکو و برگزیده. ( منتهی الارب. || چیزی است بمقدار سر گربه و در آن چیزی مانند دوشاب میباشد آن را میکنند و می خورند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). چیزی است بمقدار سر گربه که در آن مایعی است مانند دوشاب آن را مکیده میخورند. ( ناظم الاطباء ). ج ، صَرَب. || شیر ترش. ( مهذب الاسماء ).

معنی کلمه صربه در فرهنگ فارسی

جایگاهی است در شعر

جملاتی از کاربرد کلمه صربه

سایر اعضای تیم که چنین تجربه‌ای در دنیای قبل از جنگ داشتند بلوف او را خوانده بودند، اما به او کمک کردند تا در تیم بماند و به او اجازه می‌دادند که به آن‌ها صربه بزند.

او به عنوان یکی از مهم‌ترین و حیرت انگیزترین هنرمندان سبک هیجان‌نمایی انتزاعی شناخته می‌شود. شرح شیوهٔ او برای منتقدین هنر سخت‌تر از توصیف نقاشیهای دیگر هنرمندان هیجان‌نمایی انتزاعی است. مانند جکسون پولاک و ویلم دکونینگ او نیز به دلیل خودانگیختگی، شیوه عمیق و تمرکز بر چگونگی تجلی صربه قلم موها در استفاده از بوم نقاشی کنشی شناخته می‌شود. در هر حال نقاشیهای او به طرز فریبنده‌ای ظریف می‌نمایند. در حالیکه معمولاً نقاشیهای او تأثیری دراماتیک و خود انگیخته دارند او بیشتر با کمپوزیسیون هایش شناخته می‌شود. کلاین بیشتر نقاشی های پیچیده خود را با تمرینهای زیادی کشیده است که معمولاً در صفحات پس مانده دفترچه تلفن خلق شده‌اند. بر خلاف دیگر نقاشان هم سبکش نقاشیهای او چنان به نظر می‌رسند گویی در لحظه‌ای از الهام آفریده شده‌اند. به هر حال قبل از آنکه قلم موی نقاشی او بوم را لمس نماید هر کدام از نقاشی هایش نتیجه بررسی‌های دراز مدت اوست.