شیصبان

معنی کلمه شیصبان در لغت نامه دهخدا

شیصبان. [ ش َ ص َ ] ( ع اِ ) مورچه نر. || سوراخ مورچه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِخ ) قبیله ای از پریان. || نام دیوی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه شیصبان در فرهنگ فارسی

مورچه نر یا قبیله ای از پریان

جملاتی از کاربرد کلمه شیصبان

واژهٔ شیصبان یکی از نام‌های ابلیس است و در لغت به معنای مورچهٔ نر، لانهٔ مورچگان، رهبر گروهی از پریان و گهگاهی ائمهٔ شیعه از این واژه برای اشاره به بنی‌عباس استفاده می‌کرده‌اند.
سفیانی خروج نمی‌کند، مگر آن‌که قبل از او شیصبانی در سرزمین کوفان (همان عراق) خروج کند. او همچون جوشیدن آب از زمین می‌جوشد و فرستادگان شما را به قتل می‌رساند. بعد از آن انتظار خروج سفیانی و ظهور قائم باشید.