شیخ نجم الدین. [ ش َ ن َ مُدْ دی ] ( اِخ ) رجوع به نجم الدین کبری شود. شیخ نجم الدین. [ ش َ ن َ مُدْ دی ] ( اِخ ) رجوع به نجم الدین ( شیخ... ) شود. شیخ نجم الدین. [ ش َ ن َ مُدْ دی ] ( اِخ ) رجوع به نجم الدین ( شیخ... ) شود. شیخ نجم الدین. [ ش َ ن َ مُدْ دی ] ( اِخ ) رجوع به نجم الدین رازی ( شیخ... ) شود. شیخ نجم الدین. [ ش َ ن َ مُدْ دی ] ( اِخ ) رجوع به نجم الدین ( شیخ... ) حسن دهلوی شود. شیخ نجم الدین. [ ش َ ن َ مُدْ دی ] ( اِخ ) رجوع به نجم الدین خضر ( شیخ... ) شود. شیخ نجم الدین. [ ش َ ن َ مُدْ دی ] ( اِخ ) رجوع به نجم الدین ( شیخ... ) عبداﷲبن محمدبن محمدبن علی اصفهانی شود. شیخ نجم الدین. [ ش َ ن َ مُدْ دی ] ( اِخ ) رجوع به نجم الدین ( شیخ... ) عبدالرحمن بن محمدبن احمد مصالحی بیضاوی شود. شیخ نجم الدین. [ ش َ ن َ مُدْ دی ] ( اِخ )رجوع به نجم الدین ( شیخ... ) مکنی به ابوالفتح شود.
جملاتی از کاربرد کلمه شیخ نجم الدین
در همین زمان، میرزا علی که از وفاداری سلطان حسن مطمئن نبود، طی پیمانی مخفیانه با برادران اش، و مسئولان سابق دربار اش، سلطان حسن را کشت، ولی روز بعد خودش توسط اشراف وفادار به سلطان حسن کشته شد. پسر حسن، کار کیا احمد، که آن زمان در اردوگاه بود، فقط برای استفاده از تواناییهای خود به عنوان یک رئیس بی نفوذ به لاهیجان برگشت. قدرت حقیقی توسط وزیر سدید اداره میشد، کسی که شاهزاده جوان را به طرزی روشمند با حذف هواداران اش و برگماشتن خویشان و شرکای خود بر مناصب کلیدی، ایزوله کرده بود. او برای پیمودن راه خود برای قدرت خودش به عنوان فرمانروای مطلق، فرستادهای به سوی حسام الدین فرستاد و به او قول صلح را داد تا همکاری با او برای حذف سلطان احمد به نفع خودش را تضمین کند. علاوه بر این، او همچنین رابطهای دوستانه با محرم اسرار قدرتمند شاه، شیخ نجم الدین برقرار کرد، و از طریق او یک فرمان سلطنتی به دست آورد که به او اجازه میداد به دلخواه خود بکشد.
حسام الدین، که به خوبی از بی رحمی شاه اسماعیل در مجازات دشمنان شکست خورده آگاه بود، که تلاش کرد تا شاه را راضی کند، از شیخ نجم الدین که در عین حال از حسام الدین هدایای باارزشی گرفته بود و همدیگر توان تحمل بارانهای پیوسته را نداشت، خواست تا اردوکشی را خاتمه دهد.
مرگ شیخ نجم الدین در سال ۹۱۵ حسام الدین را از متحد قدرتمندش محروم کرد.
وقتی فرستاده دوم شاه اسماعیل به حسام الدین هم دست خالی برگشت، پادشاه به شیخ نجم الدین مسعود رشتی، فرمانده جدید خود، دستور داد تا بین این دو حکمیت کند.
شیخ نجم الدین دارای دیوان منثور و منظوم بسیاری است.
سدید به شیخ نجم الدین وقتی برای حکمیت آمد، از پیمان خود با حسام الدین اطلاع داد.
سدید به شیخ نجم الدین وقتی برای حکمیت آمد، از پیمان خود با حسام الدین اطلاع داد. شیخ نجم الدین، که اهل بیه پس بود و بنا بر گفته لاهیجی، به خاطر جان خودش میترسید، تسلیم همه خواستههای حسام الدین شد، و حتی قول لشت نشا، زادبوم سنتی سلطان احمد را به او داد. احمد خان چارهای جز پذیرفتن نداشت زیرا پیمان صلح تصریح میکرد که سدید تنها نماینده دربار در صورت هر نوع عدم توافق بین او و سدید بود. سلطان احمد در نهایت موفق شد در سال ۹۱۲ سدید را وقتی او در حال خواب بود بکشد. مرگ سدید خصومت نجم الدین، که تصمیم گرفته بود سلطان احمد را با تقاضای خراج، فرستادن او به بارگاه و تلاش برای مخالف ساختن شاه اسماعیل با او، مجازات کند، را برانگیخت. موارد متعددی فرمانهای سلطنتی به دست دو طرف رسید که یکی یا دیگری را به حکومت لشت نشا تعیین میکرد، و در همین زمان، لشت نشا توسط حسام الدین ویران شد. مرگ شیخ نجم الدین در سال ۹۱۵ حسام الدین را از متحد قدرتمندش محروم کرد. سال بعد، سلطان احمد با هدایایی گرانقیمت برای شاه اسماعیل، به بارگاه رفت که در نتیجه او را به عنوان فرماندار کل ناحیه خزر از آستارا تا استرآباد منصوب کرد.
او ناگهان منطقه را ترک کرد، ارتش را باقی گذاشت و به شیخ نجم الدین اجازه داد مسئله را بین این دو را طبق صلاحدید خودش فرونشاند.
از شیخ نجم الدین کبری تعداد مختصری تألیف برجای ماندهاست. آثار مهم وی در موضوعاتی است که بیشتر به تجزیه و تحلیل تجربه شهودی میپردازد؛ او در این آثار در مورد معانی مختلف خیال و شهود و مراتب تجلّی شهود -که برای عارف متجلّی میشود-، درجات مختلف تصوّر و خواطر که توجّه سالک إلی الله را جلب میکند، طبیعت و ارتباط لطائف انسان بحث کردهاست. از مهمترین تألیفات شیخ نجم الدین کبری میتوان به:
نماینده شیخ نجم الدین و نماینده حسن با هم به فومن رسیدند و هر دو به فرمان حسام الدین دستگیر شدند..