شگوفه

معنی کلمه شگوفه در لغت نامه دهخدا

شگوفه. [ ش ِ ف َ / ف ِ ] ( اِ ) شکوفه. ( ناظم الاطباء ). گل درخت میوه. || مطلق غنچه و گل. ( آنندراج ). رجوع به شکوفه شود.
- شگوفه رنگ ؛ کنایه از سفید است. ( آنندراج ) :
شگوفه رنگ شد مویت چو سرو آن به که برنایی
به رعنایی که بر پیران نزیبد کسوت زیبا.جمال الدین سلمان ( از آنندراج ).- شگوفه سر کودک ؛ بیماری که موی سر و موی مژه را می ریزاند. ( ناظم الاطباء ).
- شگوفه کردن ؛ شکوفه کردن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماده شکوفه کردن شود.
|| به معنی قی نیز آمده. ( آنندراج ). شکوفه. اشکوفه. رجوع به شکوفه شود.

معنی کلمه شگوفه در فرهنگ فارسی

گل درخت میوه یا مطلق غنچه و گل .

جملاتی از کاربرد کلمه شگوفه

شگوفه عارفیان یا (شکوفه عارفیان)، (زاده ۱۹۹۶ در تاشکند)، خوانندهٔ فارسی‌زبان اهل افغانستان است.
او از ۵ سالگی به ترانه خوانی روی آورد. شگوفه تاکنون آهنگ‌های زیادی به زبان‌های فارسی، ازبکی و روسی اجرا کرده‌است.
شِکُفتِه نامی دخترانه است که ریشه در زبان فارسی دارد. این نام در زبان‌های دیگر مانند زبان هندی به صورت شگوفته (به انگلیسی: Shagufta) (به انگلیسی: Shegufta) و در زبان که در زبان دری به صورت شگوفه (به انگلیسی: Shegufa) تلفظ می‌شود. معنای این نام «شکوفایی» و «شکفتن» است.