شقیف
جملاتی از کاربرد کلمه شقیف
این نبرد در عمق خاک فلسطین اتفاق افتاد. اما هنوز نبرد به پایان نرسیده بود که صلاحالدین درگیری را گسترش داد و شهرهای عکا، مجدل، یافا، ناصره، قیساریه، حیفا، صفوریه، معلبا، شقیف، فوله، تبنین، صیدا، جبیل، بیروت، اشکلون، رمله، دامور، غزه، بیتلحم، بیت جبریل، نطرون را گشود و سرانجام همه این شهرها را به تاج گشودن اورشلیم آراست. در پی آن هونین، صفد، کوکب و کرک را گشود و در سال بعد برای گشودن جبله، لاذقیه، دژ صیهون و مجموعه بزرگی از دژهای شمالی و شهرهای سرمینیه و برزیر (مقابل دژ افامیه)، دروازه ساک و بغراس، عازم شمال گردید.
جان برین از این حملات بیبرنامه راضی نبود. او به استفاده از نیروهای صلیبی در حملاتی که جز غارت و قتل نتایج مثبت دیگری نداشت، باور نداشت. وی در این هنگام، قلعهٔ باتور را که در نزدیکی عکا و نیروهای صلیبی بود، خطری بزرگ میدانست بنابراین طرح حمله و نابودی این قلعه را کشید و آن را با فرماندهان صلیبی مطرح کرد و فقط بوهموند چهارم پذیرفت که وی را در این راه همراهی کند. نیروهای نظامیِ جان در ۲۰ نوامبر به قلعه رسیدند و دو بار به آن یورش برده و با شکست مواجه شدند، بنابراین تصمیم به عقبنشینی گرفتند و همراه با عدهای اسیر در ۷ دسامبر به عکا بازگشتند. صلیبیون برای جبران این شکست تصمیم به گسترش حملات خود در منطقه گرفته و در نتیجه همزمان به شقیفآرنون، مرجعیون و منطقهٔ بِقاع حمله بردند، اما شکست نیروهای اعزامی در بِقاع سبب شد تا هنگام آغاز هجوم اصلی، یعنی حمله به مصر و دمیاط، صلیبیون دیگر به حملات پراکنده دست نزنند. در این اثنا آندراش پس از سفر به شرق مدیترانه و شرکت در چند جنگ کوچک، اعلام کرد که به میثاق گذشتهٔ خود وفا کردهاست و با وجود تهدید سراسقف اورشلیم مبنی بر تکفیر وی، در ژانویه ۱۲۱۸ م راه بلغارستان را در پیش گرفت. هیو و بوهموند نیز پس از وی چنین کردند و به سرزمینهای خود بازگشتند. بدین ترتیب، تنها لئوپولد ششم، دوک اتریش در شرق ماند. جدا شدن سپاه بلغاری ضربهٔ سنگینی برای جنگ صلیبی بود زیرا سپاه آن قدر کوچک شده بود که نمیتوانست به اقدامی خطیر مبادرت ورزد. در این زمان تنها کاری که رهبران صلیبی میتوانستند انجام دهند، این بود که منتظر نیروهای کمکی مانده و در این مدت سربازان را مشغول بازسازی استحکامات و خردهکاریهای مختلف گردانند.