شریعی

معنی کلمه شریعی در لغت نامه دهخدا

شریعی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابومحمد حسن شریعی. از صحابه امام دهم و یازدهم بود و او اول کسی است که بعد از امام یازدهم به ادعای بابیت برخاسته و به الحاد و کفر منسوب شده و توقیعی در لعن او صادر شده است. پیروان او را شریعیة می گویند. ( از خاندان نوبختی ص 235 ). رجوع به شریعیة شود.

جملاتی از کاربرد کلمه شریعی

عبدالنبی پس از این، یک رقیب یافت که مخدوم‌الملک عبدالله سلطانپوری نام داشت و نمایندهٔ برجستهٔ اسلام شریعی در میان اهل تسنن بود که در مناظره‌های مذهبی (عبادت‌خانه) شرکت می‌کرد. مخدوم‌الملک که از قدرت و جایگاه عبدالنبی خشمگین بود، در رساله‌ای که علیهش نوشت، عبدالنبی را مسئول اعدام خضرخان و میرحبشی دانست. عبدالنبی برخی از عالمان برجسته و سرشناس شیعه را اعدام کرد که خشم شاه را برانگیخت و با اعدام یک برهمن، روابط عبدالنبی و اکبر شاه تیره و تار شد.
محمد شریعی که برای دیدار با خانواده خود در اتریش حضور داشت در ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ به دلیل سکته قلبی در سن ۴۵ سالگی درگذشت.